دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی
دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

علل خیانت

بر اساس پژوهش علمی " دکتر مصطفی اقلیما " استاد دانشگاه بهزیستی و رئیس انجمن علمی مددکاری ایران ، علت 67% از قتل مردان به دست همسرانشان " خیانت " بوده است .

33% مردان هم با واکنش در برابر خشونت و حمله ناگهانی یا تهدید همسر مواجه بوده اند .

ماده 630 قانون مجازات اسلامی مردان را در صورت مواجهه با خیانت همسر به قتل وی مجاز می داند ! اما نتایج این تحقیق تاکید دارد که مردان نیز در اغلب موارد ، بدون اطمینان داشتن از خیانت همسر و در صورت شکست در زندگی زناشویی و نافرمانی تمکین نکردن جنسی و حتی سهل انگاری زنان در دای وظایف زناشویی عمدی و یا غیر عمدی و با دست آویز قرار دادن قانون و تحریک غیر عادلانه مرتکب رفتارهای خشونت آمیز یا قتل می شوند ! و جالب است که خودشان را نیز تبرئه می کنند !



از علتهای مهم خیانت رنگ باختن عشق و علاقه ، احساس جذاب نبودن همسر ، سهل انگاری زنان در برخورد قاطع با رفتارهای مشکوک یا خیانت اثبات شده مردان ، بروز اخلاق و رفتار تحمل ناپذیر ، بروز عقده های جنسی ، بی خطر شمردن خیانت ، زیاده خواهی و تنوع طلبی ، رغبت نداشتن بر روابط زناشویی است .


دکتر اقلیما تاکید کرد که یکی از عوامل بسیار مهم برای خیانت مردان ایرانی این است که آنان همسر را برای گذران امور زندگی اختیار می کنند . در این میان عشق و محبت بسیار کمرنگ است ؛ اما زنان بلافاصله پس از ازدواج خود را عاشق و وابستۀ عاطفی همسر می بینند و در زندگی زناشویی فقط به همسرانشان فکر می کنند !


بررسیهای علمی و حقیقی نشان می دهد که تفاوتهای بسیار بین آمار خیانت در شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک و محیط های غیر شهری وجود دارد .

هر قدر که افراد از محیط های کوچک زندگی دور شوند و زندگی در شهرهای بزرگ و شلوغ را تجربه کنند ، مهارهای محیط اجتماعی نیز کمتر می شود !

بدین ترتیب افراد با سو ء استفاده از شرایط موجود زمینه را برای خیانت بی سر و صدا به همسرانشان فراهم می بینند .

همچنین خود نمایی مردان و تلاش برای اثبات ویژگیهای فردی به همسر یا دیگران نیز از علل دیگرخیانت مردان است .

برخی از مردان ، به تصور اینکه همزمان با افزایش سن کمتر مورد توجه همسرانشان قرار می گیرند ، از نظر روحی و روانی تحریک می شوند و برای آرام کردن خود به سمت خیانت می روند .


نقش تربیت در بروز خیانت :

تربیت خانواده ها در بروز زمینه های خیانت در زندگی مشترک نقش بسزایی دارد ؛ زیرا دختران و پسران به دو شکل مختلف تربیت می شوند .
برای نمونه از دوران کودکی به دختران تذکر داده می شود از نگاه کردن به پسران و صحبت کردن با آنان بپرهیزند ؛ اما بر عکس برای پسران چنین محدودیتهایی اعمال نمی شود و برخی از خانواده ها ، با تشویقهای نادرست ، زمینۀ انحراف او در آینده را نیز مساعد تر می کنند .
امروزه از زبان برخی از مادران به صراحت می شنویم : " دخترها دست از سر پسرم بر نمی دارند " و.... ؛ اما آنان نمی دانند که با بیان چنین جملاتی چگونه زندگی آینده فرزندشان را به سوی تباهی و بدرفتاریهای اجتماعی هدایت می کنند .
متاسفانه امروزه برخی از مردان را در جوامع شهری می بینیم که با افتخار در میان دوستان و آشنایان از روابطشان با زنان سخن می گویند و احساس شخصیت هم می کنند !


وحشت از طلاق :

ترس از طلاق و عوارض اجتماعی پس از آن نیز یکی دیگر از مواردیست که به تداوم خیانتهای مردان دامن می زند .
زنان و خانواده هایشان پس از اطلاع از خیانتهای مردان ، ابتدا سیاستها وتدابیر ویژه ای برای برخورد با این مشکل اتخاذ می کنند ؛ اما متاسفانه پس از مدتی وقتی ماجرا به مراحل حساستری نزدیک می شود ، خانواده زن و اطرافیانش ( که او را در آستانۀ طلاق می بینند ) ناچار از ادامه مسیر خودداری می کنند و برای تسلای خاطر زن نگونبخت به او می گویند : " متاسفانه برخی از مردان به طور ذاتی هوسبازند و چاره ای برای مقابله با رفتارشان نیست " بدین ترتیب به بحرانی اجتماعی دامن میزنند که به سست شدن بنیان خانواده و تربیت نادرست فرزندان و رشد چنین مواردی در جامعه می انجامد . در حالیکه با بهره مندی از راهکارهای علمی و اجتماعی و برخورداری از مشاوره های مطلوب می توان به نتایج مناسبتری برای این مشکلات دست یافت .


مردها وقتی با احتمال بسیار ضعیف خیانت همسر خود مواجه می شوند آیا دیوانه نمی شوند و خود را برای اقدامات جدی توام با انواع خشونتها آماده نمی کنند ؟
پس چرا وقتی که خودشان با چنین شرایطی مواجه می شوند ، به این موضوع توجه نمی کنند که چگونه کانون گرم خانواده را قربانی هوسهای لحظه ای می کنند و محیط نفرت آمیزی برای خانواده فراهم می آورند !



منبع : تلتکست

__________________