دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی
دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

بازی

و اما بازی به دعوت دوست عزیزم آزاده :



- بدترین سوتی ای که تا بحال دادی چی بود؟


    کاریکاتور استاد دانشگاهمون رو کشیدم با هزار نقشه و...با دوستام  به دستش رسوندیم و ...فهمید و من بیچاره رو ترم آخر با ۹/۷۵ -انداخت

 

٢- دوس داری به دوران بچگیت برگردی؟

     آره واقعا دوران بچگی خیلی دوران خاصیه از همه جاو همه کس بی خبری از غم و غصه از دردهای زندگی و...

 

٣- اگه یه روز رئیس** جمهور شی چیکار می کنی؟!

     یه نهاد و ارگان بزرگ سازماندهی می کنم برای کمک به فقرا و بچه های بی سرپرست و بد سرپرست وسعی میکنم دوستی و محبت رو در تموم دنیا گسترش بدم

 

۴- خود واقعیت با اونی که مردم تو ظاهر می بیننت، چقدر فرق داره؟

  خود واقعیم حساس تر و احساساتی تره

۵- فک می کنی بهترین جای زمین کجاست...؟

 بهترین جای زمین جاییه که پیش عزیزام هستم با خانواده در کمال خوشبختی و ...



۶- تا حالا به مرگ فک کردی؟ فک می کنی کی قراره زمان مرگت برسه؟

  از این حرفها خوشم نمیاد

 

٧- اگه قرار باشه برای همیشه ترک دیار کنی، چه چیزی از اونو با خودت به یادگار می بری؟

   وحید و سورناو خانواده عزیزم

 

٨- شهرت...

 دوست دارم خیلی خوبه

٩- چقدر خرت و پرت داری؟( لوازمی که قراره در آینده ای نامعلوم به کارت بیاد )

  فکر نکنم زیاد باشه

١٠- جونت به کدوم یکی از وسایلت وابسته ست؟ ( کدوم یکی رو تا حد مرگ دوس داری؟ )

   عکسها و فیلم هامو خیلی دوست دارم




    منم همه دوستای لینک دونی رو دعوت میکنم بخصوص آرزو جونو

نامه بسیار زیبای نادر ابراهیمی به همسرش

نامه بسیار زیبای نادر ابراهیمی به همسرش


  

این مطلب بخشی از یکی از نامه‌های نادر ابراهیمی به همسرش است  توصیه می شود که همه زوج‌ها این نامه را چندین بار و نه به‌تنهایی که با هم و در کنار یکدیگر ‌ بخوانند.

نادر ابراهیمی داستان‌نویس معاصر ایرانی است

او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه، و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده‌است


.

همسفر!

در این راه طولانی که ما بی‌خبریم

و چون باد می‌گذرد

بگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماند

خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا

مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم

و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد

مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم

یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را

و یک شیوه نگاه کردن را

مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویاهامان یکی.

هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.

و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است

عزیز من!

دو نفر که عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.

اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.

عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .

من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.

عزیز من!

اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد .

بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.

بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم..

بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید .

بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم ،اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند.

بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل .

اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست .

سخن از ذره ذره واقعیت‌ها و حقیقت‌های عینی و جاری زندگی است.

بیا بحث کنیم.

بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم.

بیا کلنجار برویم .

اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.

بیا حتی اختلاف‌های اساسی و اصولی زندگی‌مان را، در بسیاری زمینه‌ها، تا آنجا که حس می‌کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می‌بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ کنیم.

من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.

بی‌آن‌که قصد تحقیر هم را داشته باشیم .

عزیز من! بیا متفاوت باشیم

شک و تردید منطقی در مقایسه با بد گمانی و سوء ظن

یکی از دوستان در مورد شک و تردید سئوال پرسیدن و من این مقاله رو براشون گذاشتم امیدوارم به دردتون بخوره





شک و تردید منطقی در مقایسه با بد گمانی و سوء ظن




گاهی اوقات حسادت، تجلی ترسـها و تزلزل های بـاطنی ماست و در برخی موارد دیگر شاید واقعـاً مــسئله ای در جریان است و شک و تردید ما بی پایه و اساس نیست.

خـیـانت در زنـدگی عـاطـفی شـامـل نـمـونه های متفاوتی است:علاقه نابهنگام ظاهری بـه شخص
دیـگر، جــذب انرژی پر اندازه فرد دیگری شـدن (که در تـمام حـالات زنـدگـی وجـود نـدارد و مقطـعی و گــذراست)، تماس های تلفنی مشکوک و غیبت های مکرر. چه شما با یک چنین شرایطی مواجه شوید یا نه قبل از اینکه دست به هر نوع اقدام مقتضی بزنید باید از حقیقت کلیه امور اطمینان خاطر حاصل کنید.

برای شروع بحث و گفتگو پیرامون مسائل اینچنینی باید وقت مناسبی را پیدا کنید. هیچ یک از شما دو نفر نباید احساس اضطراب و تشویش داشته باشد؛ با مهیا شدن زمان مناسب، می توانید به راحتی در مورد دیده ها و شنیده های خود با او صحبت کنید. از او بخواهید که صادقانه نظر خود را با شما در میان بگذارد و به شما بگوید که احساس می کند رابطه در چه مسیری قرار گرفته و به کجا خواهد رفت. اگر او به راستی در حال خیانت کردن به شما باشد این امکان وجود دارد که از همان ابتدا حالت تدافعی به خود بگیرد و بگوید که احساسات شما چیزی جز فکر و خیال بی پایه و اساس نیست. سعی کنید تا جایی که می توانید اجازه ندهید بحث از مسیر اصلی خود منحرف شود و به سوی مجادله و مشاجره های بی ارزش و بی اعتبار کشیده شود. تمام حواس خود را بر روی رابطه و اینکه چگونه با کمک یکدیگر می توانید کاری برای بهبود آن انجام دهید، متمرکز کنید.

شاید برای موفقیت در این راه نیاز به کمک های خارجی نیز پیدا کنید که در اینصورت به راحتی می توانید از مشاور و دفاتر روان درمانی بهره بگیرید. با راهکارهایی که در این مراکز به شما آموزش داده می شود به درستی روش های یک گفتگوی مسالمت آمیز را یاد می گیرید و می توانید بحث را طوری دنبال کنید که به بیراهه کشیده نشود. در تمام مراحل واقع بین باشید و چشم های خود را بر روی حقیقت نبندید؛ ممکن است برای احیای یک رابطه سالم نیاز باشد که هر دوی شما تغییراتی اساسی در روند اخلاق و رفتار خود بدهید.



قدرت  متقاعد ساختن شخصی
مانند تمام چیزهای دیگر، اگر در متقاعد ساختن خود نیز اصل اعتدال و میانه روی را رعایت کنید به نتایج مفیدی دست پیدا خواهید کرد. به احتمال زیاد با چشمهای خود افراد بسیار زیادی را دیده اید که دیوانه وار "عاشق" کسانی هستند که چهره های بسیار معمولی دارند. جالب اینجاست که اینگونه افراد معشوقه های خود را به چشم جذاب ترین و زیباترین فرد روی کره زمین هم می بینند. اگر شما هم اینگونه بتوانید خودتان را متقاعد سازید، مطمئن باشید که تا پایان عمر زندگی شاد و سعادتمندی را در پیش رو خواهید داشت.

زمانیکه شما و یا شریک زندگی تان در حال سپری کردن دوران پر استرسی هستید و یا زمانیکه مضطرب و ناامید بوده و احساس نا امنی می کنید، خیلی خوب است که خودتان را با چیزهای دیگر متقاعد کنید و سعی کنید تا جایی که می توانید از مسائل و مشکلاتی که واقعا در حال اتفاق افتادن هستند کناره گیری کنید.

البته افراط و تفریط در این فرایند عواقب خاص خود را به همراه دارد؛ برخی افراد به طور کامل چشم هایشان را بر روی تمام حقایق می بندند و حتی از آشکارترین مشکلات زندگی نیز چشم پوشی می کنند و بالطبع همیشه جزء آخرین افرادی هستند که از ماجراهای اطراف با خبر می شوند. گروه دیگری نیز وجود دارند که بیش از اندازه گوش به زنگ هستند و زمانیکه حتی کوچکترین دلیلی برای شک و تردید وجود ندارد، نسبت به شریگ زندگی خود بد گمان شده و به او سوء ظن پیدا می کنند.

در هر دو حالت کسی که خودش را گول می زند لطمه خواهد دید؛ چه کسی که نسبت به کارهای شریک زندگی اش بی اهمیت است و چه کسی که شریک صادق و وفادار خود را با حسادت های بی موردش کلافه می سازد.


روش های کنترل حسادت


حسادت های غیر منطقی ریشه در احساست و عواطف درونی شخص دارند. البته ممکن است مربوط به قضایای خاصی که بین شما و شریک زندگیتان اتفاق افتاده نیز بشوند. اما شما تنها در صورتی قادر به فائق آمدن بر آنها هستید که با تزلزل ها و تشویش های درونی تان روبرو شوید و با آنها مقابله کنید.

گاهی اوقات استرس های خارجی ( موقعیت شغلی دشوار، جابجایی، مرگ نزدیکان) می تواند باعث به وجود آمدن اضطراب هایی در شما بشود که در نهایت خود را به صورت حس حسادت در شما بروز دهند. اما اگر احساس کردید که حس حسادت شما به یکباره بیش از اندازه معمول بالا رفته و هیچ دلیل مشخصی هم برای اثبات آن وجود ندارد بد نیست تعادل مواد شیمیایی بدن خود را آزمایش کنید. نمونه رایج در این باب خانم ها هستند که در زمان پیش قاعدگی و حین دوران حاملگی به دلیل تغییر هورمونی استرس و تشویش فراوانی را متحمل می شوند. درمان با دارو و یا روان درمانی می تواند به شما کمک کند تا به حس حسادت خود فائق آمده و از منبع تغذیه آن آگاه شوید.

کارگاه شخصی روابط

در یک ارتباط سالم احساساتی نظیر شک، حسادت، فریب و نیرنگ وجود ندارد. دو طرف به یکدیگر اعتماد کامل دارند و مطابق با اطمینان دو جانبه با یکدیگر برخورد میکنند. هر یک از آنها قوانین خاص خود را برای بقای رابطه وضع می کند و با کمال میل از آنها پیروی نموده و بر این باور است که ارتباط ارزش دارد تا برای حفظ آن تلاش کند.

البته ناگفته نماند که یک ارتباط سالم همواره با حس کنجکاوی و پرسش همراه است. هنگامیکه دو نفر به هم علاقمند هستند و عاشقانه یکدیگر را دوست می داند همیشه از اینکه بتوانند چیزهای جدیدی در مورد طرف مقابل خود کشف کنند خوشحال میشوند، حتی اگر مدت زمان بسیار زیادی باشد که در حال زندگی کردن با هم باشند. یاد گرفتن چیزهای جدید در مورد یکدیگر -"کارگاه شخصی روابطه" بودن- جزئی از فرایند رو به جلو برای قبول و احترام گذاشتن به یکدیگر است.

ریشه های حسادت

حسادت یک احساس ناخوشایند است که ریشه آن در احساس ناامنی و تزلزل نهفته است. چه دلیلی برای بروز حسادت وجود داشته باشد چه نداشته باشد به هر حال فرد حسود با استرس و تشویش روبروست و حتی به مسائل بسیار جزئی که اصلا هیچ گونه ارتباطی با زندگیشان ندارد، غبطه می خورند! برای بسیاری از افراد حسادت به دلیل ترس از رها شدن و تنها ماندن به وجود می آید. این امر زمانی معنا پیدا می کند که از نظر اقتصادی، اجتماعی، جنسی، و احساسی و ... همسانی در یک رابطه وجود نداشته باشد. شخصی که قدرت کمتری دارد بی اختیار و ناآگاهانه از شک و تردید و یا حسادت استفاده می کند و تصور می کند که با این کار می تواند بر کمبودهای خود غلبه نموده و همطراز شریک زندگی خود شود.

مانند خشونت، حسادت نیز نمی تواند کاری از پیش برد و فقط رابطه بین دو نفر را تیره و تار می کند و باعث از بین رفتن صمیمیت هاست. اگر بتوانید منبع اصلی بروز حسادت را پیدا کرده و با آن مقابله کنید می توانید به ادامه رابطه خود امیدوار باشید.


حریم شخصی در روابط


همانطور که قبلا هم اشاره کردیم،  فریب و نیرنگ در یک ارتباط سالم جایی ندارد؛ اما با این وجود باز هم نیاز نیست که شما همسرتان را در جریان جزء به جزء تمام کارهایتان قرار دهید و به طور کلی زندگی شخصی خود را فراموش کرده و با خلوت و تنهایی خود برای همیشه خداحافظی کنید.

به عنوان مثال اگر با شریک زندگی خود ارتباط جنسی برقرار می کنید، مسلما او باید بداند که آیا از قرص های ضد بارداری استفاده می کنید و یا اینکه مبتلا به بیماری های آمیزشی هستید یا خیر. اما لازم نیست حتما بداند که تا کنون شما با چند نفر همبستر شده اید. این کاملا منطقی است که دور این مسائل یک خط قرمز بکشید و حد و مرز خودتان را حفظ کنید. می توانید به راحتی در پاسخ به چنین پرسش هایی بگویید: "من راحت نیستم در مورد این مسائل صحبت کنم، هر چه بوده مربوط به گذشته است و دیگر تمام شده؛ حالا من با تو هستم و ترجیح می دهم که در مورد خودمان صحبت کنیم." اگر شما فکر ازدواج و یا باردار شدن از شریک زندگی فعلیتان را در سر می پرورانید باید بگوییم که حتما در پی کسب اطلاعاتی در مورد گذشته و خانواده او باشید. این امکان وجود دارد که شخص مورد نظر شما ازدواج قبلی داشته باشد، سابقه محکومیت کیفری در پرونده اش ثبت شده باشد، و یا اینکه اصلا در مورد هویت خود به شما دروغ گفته باشد.

هر چقدر که مدت زمان بیشتری از شروع یک رابطه می گذرد حد و مرزهای افراد مشخص تر شده و هر یک حدود شخصی خود را به روشنی درک می کند؛ مثلا خانم و آقا با هم توافق می کنند که e-mail یکدیگر را نخوانند و یا به یکدیگر اعتماد کنند که حرف های هم را قبول کنند در مورد چیزهایی که دانستن آنها هنوز برایشان زود است، پافشاری نکنند. نکته بسیار مهمی که در تمام این مراحل باید به آن توجه داشت این است که تمامی تصمیم ها باید با رضایت کامل هر دو طرف اتخاذ شود.


خیانت به چه امری اطلاق می شود؟


غیر ممکن است که بتوانید ارتباط شریک زندگی خود را با محیط خارج قطع نموده و تا پایان عمر او را در خانه حبس کنید. همانطور که می دانید انسان یک موجود اجتماعی است؛ هم شما و هم شریک زندگیتان در طول روز با افراد بسیار زیادی در ارتباط هستید و این نوع روابط روزمره اجتناب ناپذیر هستند. بنابراین باید علاج واقعه را قبل از وقوع شناسایی کنید. یکی از روش هایی که می توانید اضطراب و تشویش را از میان بردارید، وضع قوانین بنیادین برای شرایط متفاوت به شرح زیر است:

شاید احساس کنید که نیاز دارید برخی سوالات را از یکدیگر بپرسید،

-- از نظر فیزیکی بر روی چه نوع ارتباطی نام خیانت می گذارید؟ آیا بوسیدن دیگری خیانت محسوب می شود؟ در آغوش گرفتن و دست دادن چطور؟

-- چه مدت وقت برای هر یک از شما لازم است تا با دوستان و به دور از شریک خود باشد؟

-- در چه زمانی و چه مکانی می توانید با یک نفر جنس مخالف تنها باشید؟

-- زمانیکه یکی از شما دو نفر در سفر تجاری است به چه طریق با یکدیگر ارتباط برقرار می کنید؟

-- چه نوع فعالیت های اینترنی از نظر شما اشکال ندارد و شریکتان می تواند آنها را انجام دهد؟ چت روم؟ سایت های همسر یابی؟

قوانین هر کس فرق می کند و نمی توان گفت که فقط یک راه "صحیح" وجود دارد که همه ملزم به پیروی از آن هستند. برای مثال زیبا و آرش معتقدند که برقراری رابطه دوستی با افراد دیگر اشکال ندارد به شرط اینکه ارتباط صمیمانه خودشان به همان صورت حفظ گردد. بیشتر زوج ها با یک چنین چیزی موافق نیستند اما این مسئله ای است که زوجین خودشان باید در مورد آن تصمیم نهایی را اتخاذ نمایند. اگر یکی از آنها بعدها ناراضی شد می توانند دوباره در مورد قانونگذاری های گذشته تجدید نظر کرده و به توافق مجدد دست پیدا کنند.


بازجویی و پرسش


گاهی اوقات اضطراب و حسادت خود را در غالب بازجویی آشکار می سازد. شخص مضطرب مانند یک بازپرس عمل کرده و شریک زندگی خود را تحت فشار شدید قرار داده و او را محاکمه می کند.

پیش از اینکه سوزن ها را داغ کنید، نور های روشن بر سر متهم خود بیندازید، و آماده برقراری جلسه بعدی محاکمه شوید به تاثیراتی که پرسش های شما می تواند برروی شریک زندگیتان داشته باشد فکر کنید. آیا مطرح کردن این سوالات کمکی به بهبود رابطه می کند؟ یا باعث می شود در مورد خودتان احساس بهتری پیدا کنید؟ پرسش و پاسخ بخش طبیعی هر گونه ارتباطی است، اما زمانیکه پرسش های شما تبدیل میشود به اتهام زدن و با مطرح کردن سوال قصد دارید تا مچ شریک خود را بگیرید، طبیعی است که طرف مقابل در برابر شما حالت تدافعی به خود می گیرد. در بسیاری از موارد دیده شده که طرفی که به هیچ وجه کار اشتباهی مرتکب نشده تحت تاثیر بیش از اندازه قرار می گیرد، نسبت به رابطه بی میل شده، احساس خود را به طرف دیگر از دست می دهد و موجبات خیانت کردن به راحتی فراهم می گردد. هر چه سوال ها بدتر و توهین آمیز تر باشند ترس و وحشت شدیدتری را به همراه خواهند داشت.

به همین دلیل همیشه اول سعی کنید که نگاهی به خودتان بیندازید. زمانیکه سوال می پرسید آیا هدف اصلی شما رسیدن به پاسخ مناسب است؟ آیا به دقت به پاسخ های او گوش می دهید؟ برای احساسات شریکتان ارزش قائل می شوید و به پیام های ناگفته ای که می توان از کلمات استنباط کرد توجه می کنید؟

یک تاکتیک بهتر این است که به جای اینکه بیایید و در مورد حقایق با هم بحث کنید از احساسات و عواطفتان سخن بگویید. مکالـمـه را بـا جـمله ای شبیه به این آغاز کنید: "احساست در مورد.........چگونه است؟" یا " من احساس می کنم که............"  بدون اینکه بخواهید از فرصت استفاده کرده و سوال بعدی را در ذهنتان آماده کنید به پاسخ های طرف مقابل توجه کنید. سعی کنید از کوچکترین فرصت ها برای بدست آوردن شناخت بیشتر در مورد شریکتان استفاده کنید .

بانوان تاریخ ایران زمین


   تاریخ ایرن باستان

  بانوان تاریخ ایران زمین

  

در این بخش به معرفی بانوان تاریخ ایران زمین خواهم پرداخت و شعر زیر پیشکسیشت به تمامی بانوان پارسیان بزرگ

    

        


   

    

"به نام دادار نیک اندیش"

   

که من پروین فروغ شهر ایرانم
نه پوراندخت-نه آذردخت-نه آتوسا-نه پانته آ بلکه آرتیمیس سپهسالار ایران در نبرد پارس و یونانم
مرا گر مقام همسری بینی نه یک همخواب و همبستر
که یک همراه و یک یار وفادارم
نه یک برده-مکن اینگونه پندارمکه جوشد خون آزادی به شریانم
بدون زن کجا میداشت تاریخ تو؟
آرش با کمانش؟
کاوه آهنگر با گرز و سندانش؟
بدون زن کجا میداشتی آن شاعر طوسی؟
نگهبان زبان پارسی؟
استاد فردوسی؟
مرا گر در مقام مادری بینی
"مگو با من که هست فرشی از بهشت زیر پایم"
نگاهم کن زیر پای من دنیا به جریان است
زنور عشق من رخشنده کیهان است
که با دستان من گردون بجریان است
که جای پای من بر چهره سرخ و سفید و سبز ایران است
برو ای مرد دگر مبر آسان به لب نامم
که من آزاده زن فرزند ایرانم

   


شعر از :پروین باوفا

   

**************************************

بانوان تاریخ ایران زمین

   

زنان ایرانی همیشه در سرافرازی ایران کوشیده ایند . زنان در هنر تیراندازی٬ اسب سورای٬ جنگاوری٬ نبرد .... فراوان آموزش میدیدند٬ به گونه ای که گاه کارکشتگی و بی باکیشان بدانجا میرسید که پوشاک فرماندهی و سرداری بر تن میکردند و به سپهسالاری و رهبری برگزیده میشدند. زنانی که در این راه بسیار درخشیده و شکوهمندانه نامی از خود بر جای نهاده اند٬ کم نیستند. اینان نه تنها به شکار و تیراندازی میرفتند و گوی پیش بودن را از بسیاری از مردان می ربودند که همراه مردان در میدانهای جنگ٬ شاهکارهایی می آفریدند که مایه شگفتی مردان میشد. از این رو با شایستگی نشان دادن٬ خود به فرماندهی میرسیدند و همچون سرداران بی پروا٬ در رده جلوی سپاه٬ پرچم به دست میگرفتند و جنگها را رهبری میکردند.
بزرگی زنان ایران نه تنها به دوران ماد و هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان و عیره می رسد بلکه حضور این شیر زنان در پیشبرد نام و اوازه ی این دیار اهورایی پیشتر از سلسله ی کیانیان می باشد و با نام ایران بان ملکه هایی مقتدر و هوشمندی بوده اند که اندیشه ناب و نگاه روشنشان تمدن سبز این دیار را به بزرگی هرچه تمام تر به تواریخ بعد از خود هدیه کرده اند و دیگران نیز به عظمت وجودی انان استمرار بخشیده اند .
 نام زنان یا به پای مردان در این مرز و بوم همیشه درخشان بوده و همواره تابناک خواهد ماند اینان مایه شگفتی هر ایرانی ایست .

   

دغدویه:

مادر زرتشت که اصلا از شهر ری بود و در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است. 

   

پوروچیستا:

پوروچیستا ششمین و کوچکترین فرزند زرتشت و سومین دختر اوست. معنی پوروچیستا یعنی پردانش. در گفتار زرتشت که برای ما باقی مانده است از او با پوروچیستا بیش از فرزندان دیگرش سخن واندرز مانده است، یکی از مهمترین سخنان زرتشت با پوروچیستا درباره همسری با جاماسب حکیم، وزیر شاه گشتاسب و منجم و ستاره شناس معروف زمان است. زرتشت به دخترش می فرماید: "پوروچیستا، جاماسب خواهان همسری با توست و تو را از من خواستگاری کرده است من او را برای همسری تو مناسب می دانم ولی تو با خرد مقدست مشورت کن ببین آیا او را شایسته همسری خود می دانی یا نه؟" این گفتار زرتشت یک حقیقت مسلم را آشکار می سازد و آن این است که دختر در آئین زرتشت درانتخاب همسر آزاد است و عقیده پدر بر او تحمیل نمی گردد. همچنین قسمتی از اندرزنامه زرتشت به پوروچیستا در موقع گواه گیری او با جاماسب اکنون هنگام گواه گیری دختران و پسران زرتشتی از طرف موبد بازگو می گردد. 

   

رکسان یا رکسانا:

رکسان یا رکسانا یا روشنک دختر داریوش سوم است که بنا به مقتضیات سیاسی و برای انجام حسن رابطه بین یونان و ایران، همسری اسکندر را پذیرفت. 

    

پانته آ:

یکی از زنان فداکار زمان کوروش، او همراه همسرش که فرمانده سپاه کوروش بود به میدان جنگ رفت. همسرش در میدان جنگ کشته شد. به درخواست پانته آ مراسم با شکوهی برای همسرش برپا شد و آرامگاه مجلل و شایسته ای برای او ساختند. پانته آ پس از سخنرانی مهیجی که برای لشکریان کوروش ایراد کرد و آنان را به ادامه رزم و پیروزی تشویق نمود بر بالای آرامگاه همسرش با خنجری که همراه داشت خود را کشت. 

   

موزا:

زن فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم که در سکه های مکشوفه از زمان اشکانیان تصویر این ملکه مقتدر اشکانیان کنار پسرش فرهاد پنجم بر روی سکه ها منقوش است. 

   

آریا تس:

تاریخ نویسان یونان از این بانوی ایرانی دوران هخامنشی در جای جای تاریخ به نیکی یاد کرده اند.

   

آرتا:

آرتادخت وزیر خزانه داری در زمان اردوان چهارم اشکانی. به گفته کتاب اشکانیان اثر یاکونوف روسی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی خطائی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.

   

ارشیا:
از زنان با کفایت دوران هخامنشی
 .

   

آرتمیس:
آرتمیس یا آرتمیز از زنان بنام زمان هخامنشیان که فرماندهی یکی از ناوگانهای خشایارشاه را در جنگ ایران و یونان به عهده داشت در حالی که بسیاری از ناوگانهای دیگر که تحت فرماندهی مردان بود از دشمن شکست خورد، ناوگان تحت فرماندهی مردان بود از دشمن شکست خورد، ناوگان تحت فرماندهی ارتمیس بر یونانیان پیروز شد.
 

   

پروشات:
یکی از زنان مشهور دوران هخامنشی
 .

  

ماندان:
ماندان یا ماندانا دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت.
 

   
آتوسا:
دختر کوروش و همسر با کفایت داریوش و مادر خشایار شاه . ملکه بیش از 28 کشور آسیائی در زمان امپراتوری داریوش بزرگ. هردودوت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یادکرده است. آتوسا چندین بار در لشکر کشی های داریوش بزرگ یاور روحی و فکری او بوده. چندین نبرد مهم تاریخی به فرمان ملکه آتوسا صورت گرفته است.
 

   
شهرناز و آرنواز:

خواهران جمشید جم 
  
فرانک:
همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاک رنجها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت.
 
   
سیندخت:
همسر خردمند مهرآب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم که در همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهرآب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددکار دخترش رودابه بود. کوتاه سخن اینکه سیندخت یکی از خردمندترین چهره های شاهنامه است.
 
   
رودابه:
دختر مهرآب کابلی و همسر زال و مادر رستم که به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یکی از زیباترین صحنه های شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین سزارین را انجام داد. بنابراین، چنین زایمان ها را باید "رستمی" گفت نه سزارین. زیرا سزار قرن ها پس از تولد رستم به دنیا آمده است.
 
    
تهمینه:
دختر زیباروی پادشاه سمنگان که شبی همسر رستم بود. ثمره آن تولد سهراب است که داستان زندگی و مرگ دردناکش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است. تهمینه برای آنکه تمام وقت خود را صرف پرورش سهراب کند، با وجود جوانی و زیبایی ازدواج نکرد.

   
گردیه:
بانوی جنگ جوی ایرانی. خواهر بهرام چوبینه. فردوسی بزرگ او را به عنوان همسر خسرو پرویز یاد کرده که در چندین نبرد در کنار شاهنشاه قرار گرفته است و دلاوری بسیاس از خود نشان داده است.
 

   
گرد آفرید:
دختر زیبا و چابکسوار کژدهم که پدرش در مرز ایران و توران مرزبان بود. هنگامی که به دستور افراسیاب لشکری به سرکردگی سهراب برای جنگ با ایرانیان وارد مرز ایران شد گردآفرید لباس رزم به تن کرد و به جنگ سهراب رفت. مبارزه تن به تن بین سهراب و گردآفرید شروع شد و سهراب نمی دانست که گردآفرید زن است زیرا او در لباس و کلاه رزمی شبیه مردان بود، ناگاه در حین جنگ کلاه از سر گردآفرید بزمین افتاد و موهایش نمایان شد، سهراب آن موقع دانست که طرف مقابل او دختر است، دلباخته و عاشقش شد و از او خواستگاری نمود ولی گردآفرید چون سهراب را ایرانی نمیدانست و از هویت او که پسر رستم بود آگاهی نداشت این همسری را نپذیرفت زیرا نمی خواست همسر یک نفر غیر ایرانی باشد که فرماندهی لشکر دشمن را بر عهده داشت بشود.
 
   
فرنگیس:
دختر فراسیاب که با سیاوش ازدواج کرد. کیخسرو پادشاه نامدار ایرانی که از طرف پدر نوه کیکاووس و از
 طرف مادر نوه افراسیاب بود از این پیوند به دنیا آمد و شرح زندگی و مرگ سیاووش در شاهنامه به تفصیل آمده است و در ادبیات ما جای ویژه ای دارد. کیخسرو و مادرش پس از مدتی از توران به ایران آمدند. کیخسرو به راهنمای یاری رستم پهلوان نامدار ایرانی برای گرفتن انتقام خون سیاووش به جنگ پدربزرگش افراسیاب رفت لشکر توران را شکست داد و افراسیاب و عده زیادی از نامداران توران از جمله اشکبوس را از بین برد. در پایان زندگی چون انسانی مقدس و پاک و منزه بود در چشمه ای از نظر ناپدید شد به همین جهت مردم ایران در آن روزگار و زرتشتیان همیشه او را "سوشیانت" که معنی سودرسان است میدانند و منتظر بازگشت و ظهور او هستند.

  
پری چهر:
دختر زابل شاه همسر جمشید و مادر ثور است. پری چهره در معنای بسیار زیبا،خوب روی، بسیار جمیل، زیباروی، پری روی، و انسانی که سیمای پری دارد، آمده است. استاد توس درباره او گفته است: پری چهره رابچه بد درنهان ازآن خوب روی، شادمان شد جهان
 
  
رام بهشت:
نام مؤبدی است که در شهر استخربرای ناهید ، معبدی ساخته بود، رام بهشت مادر بابک و همسرساسان است که در کنار دریاچه بختگان حکومت می کرد وبرای فرزند دیگرش به نام اردشیر، نگهبان سالاری، شهر داراب را گرفت و این آغازی است برای بوجود آمدن سلسله ساسانی در ایران بود.
 
  
یوتاب:
سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است . وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است. او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. از او به عنوان شاه آتروپیان (آذربایجان) در سالهای 20 قبل از میلاد تا 20 سال پس از میلاد نیز یاد شده است. با این همه هم آریوبرزن و هم یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاوید از خود بر جای گذاشتند.
  

آذرآناهید:

ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنشاهی شاپور یکم بنیانگذار سلسله ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقدامات دولتی او در قلمرو ایران در کتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایش کرده است. (کتاب ساسانیان برگ 282)
  
پرین:
بانوی دانشمند ایرانی. او دختر کیقباد بود که در سال 924 یزدگردی هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری نمود و یکبار کامل آنرا نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه ثبت گردیده است. از او چند کتاب دیگر گزارش شده است که به احتمال زیاد در آتش سوزی های سپاه اسلام از میان رفته است. (کتاب فرزانگان ایران برگ 11)
  
زربانو:
سردار جنگجوی ایرانی. دختر رستم و خواهر بانو گشنسب . او در سوارکاری زبده بوده است و در نبردها دلاوریهای بسیار از خود نشان داده است. تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال ، آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرد. (کتاب زن ایرانی برگ 194)
  
فرخ رو :
نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است . وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید .

   
کاساندان:
 
پس از شاهنشاه ایران کورش بزرگ او نخستین شخصیت قدرتمند کشور بزرگ شاهنشاهی ایران بود. کاساندان زیرنام ملکه 28 کشور آسیائی همسر کورش بزرگ پادشاهی می کرده است. مورخین یونانی و گزنفون از وی با نیکی و بزرگ منشی یاد می کرده اند.

کورش در طول زندگی خود فقط یک زن اختیار کرد و او کاساندان نام داشت دختر فرناسپه از شاهدختان خاندان هخامنشی . کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید ( به نقل از هرودوت تاریخ نویس یونانی)
 مصریان به منظور این که شکست خود را از ایرانیان به نحوی جبران کنند شهرت دادند که کوروش دختر آماژیس فرعون مصر را برای ازدواج خواستگاری کرده است اما فرعون مصر بجای آمازیس دختر زیباروی اپرس فرعون سابق مصر به نام نی یتیس را که خود او برانداخته بود برای کوروش فرستاد و کمبوجیه از نی یتیس متولد شده است .

اما داستان مذکور را مصریان برای دلخوشی خود جعل کرده بودند تا از شدت خفتی که بر اثر شکست بوسیله ایرانیان تحمل کردند کاسته باشند . زیرا نخست اینکه همه می دانستند که ولیعهد ایرانی باید پارسی و از خاندان سلطنتی باشد و دوم اینکه همه آگاه بودند که مادر کمبوجیه کاسان دان هخامنشی بوده است.

کاساندان ملکه ایران (ملکه جهان) ۵ فرزند با نام های کمبوجیه بردیا آتوسا رکسانه و ارتیستونه داشت.هنگام مرگ کاساندان در بابل ۶ روز عزای عمومی اعلام شد.
کاساندان در ۶ نوامبر ۵۳۹ پیش از میلاد فوت کرد.

درگذشت کاساندان، بانوی کورش: 21 اسفند ایرانی، 26 آدار آرامی، 19 مارس میلادی، 875005 - روز ژولی.

هما:
دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملکه نامداری از سلسله کیانیان



منبع:http://arya-mehr.blogfa.com/ وبلاگ آریا مهر