دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی
دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

آخرین دیدار

وقـــتــی بــآ تــمــآم وجــودت

کــَسی رو بـــَـــغـــَل کـــٌنــی

و

بــدونی دَقــآیـق آخــریه کـــه بـــه تو

تـــعـــلـق دآره

 

 

 

به سلامتی همه اونای که نمک می خورن و نمک دون میشکنن

بعد سر حرف میشه میگن حرمت همه چی رو دارن …

 
بعضی خاطرات

مثل مینهای عمل نکرده توی روحت کاشته شده اند!…

با یک حرف می ترکانندت!

 

در لحظه هایم حضور نداری!!

فقط همیشه در ذهنم!!

آرام آرام پرسه میزنی…….!

 

اگه بخوای جوری زندگی کنی

که به کسی بدهکار نباشی

آخرش یه “زندگی”، به خودت بدهکار می شی.

 

در خیال دیگری مـــی رفـــــت

و من چه عاشــــقـــانه

کاسه ی آب پشت سرش خالی می کردم !!

 

سر به هوا نیستم

اما….

همیشه چشم به آسمان دارم.

حال عجیبی ست

دیدن همان آسمان

که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای…!

 

سلامتی مداد پاک کن

که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه .

 

همبازی هایمان را

تا وقتی دوست داریم،

که خوب می بازند !

 

چه قدر سخت است

منتظرکسی باشی

که هیچ وقت به فکر آمدن نیست ….

 

مرگِ یه رابطه

از جایی شروع میشه

که موبایل ها میره روی سایلنت…

 

به سلامتی کسی که

بهش زنگ میزی…..

خوابه….

ولی واسه این که دلت رو نشکنه

میگه:خوب شد زنگ زدی….

باید بیدار میشدم

سیب


سیب

 

 درهراسم

 مثل تنها مسافر بیدار

 در اتوبوس شبی خسته

 نامطمئن به دهن دره های راننده.

  

عجب جاده ی هرازیست جهان

 وقتی که نباشی عزیزم!

 پوست کنده بگویم 

 وقتی که نمی دانم

 با نصف یک سیب

           چه کنم؟...


شعر از حسن آذری


http://sepidedamvalimoo.blogfa.com/

 

« برو بمیر »



«  برو بمیر »

و این جمله مثل جاده ی نفرین به خودم برگشت

مرده ام

تا تو را درونم دفن کرده باشم


از این گور که دهانش بسته نمی شود

می ترسم

که مدام تکرار می کند

کسی در من زنده به گور می شود

می ترسم

و هرچه از خودم می دوم

هرچه در خیابان های شلوغ گم می شوم

گورم چرا گم نمی شود


خسته ام

از حمل نعشی که پنجه های محکم مردانه ای دارد

خسته ام

می چسبم به سینه ی دیوار

تا تو را آگهی کرده باشم

آهای

به من تسلیت بگویید

کسی با من

کسی از من

کسی در من مرده است



و دیواری

که قلبش از سنگ می تپد

تکیه گاه فراموشکاران است .
منیره حسینی

دست های تو

 

دست های تو


تصمیمم بود


باید می گرفتم و


دور می شدم.



شمس لنگرودی