دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی
دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

بهار

با تبریک بهار به تمامی دوستان و همراهان عزیزم


بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
 برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
 نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگارا
 خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
 خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
 خوش به حال جام لبریز از شراب
 خوش به حال آفتاب
 ای دل من گرچه در این روزگار
 جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
 نقل و سبزه در میان سفره نیست
 جامت از ان می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
 ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
 گر نکویی شیشه غم را به سنگ
 هفت رنگش میشود هفتاد رنگ

بهار را باور کن

بهار را باور کن  

 

 

 


باز کن پنجرهها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است
همه چلچله ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه جشن اقاقی ها را
گل به دامن کرده ست
باز کن پنجره ها را ای دوست
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت
برگ ها پژمردند
تشنگی با جگر خاک چه کرد
هیچ یادت هست
توی تاریکی شب های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد
با سرو سینه گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد
هیچ یادت هست
حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی
باز کن پنجره ها را
و بهاران را
باور کن....

زبان مثبت ذهن عامل موفقیت فرد

- ترجمه سمیه صیادی‌فر: 

 همه ما روزانه بارها و بارها شاهد گفت‌و‌گوهایی هستیم که در ذهنمان صورت می‌گیرد و مخاطب آن خودمان هستیم.  

آیا تا به‌حال به این مکالمات درونی توجه کرده‌اید؟  

می‌دانید چرا این گفت‌و‌گوهای ذهنی وجود دارد؟  

آیا این گفت‌و‌گوها، بر زندگی‌مان تأثیرگذار است؟  

برای پاسخ به این سؤالات جالب و اطلاعات بیشتر در مورد گفت‌و‌گوهای ذهنی، می‌توانید این نوشتار را مطالعه کنید. گفت‌وگوی ذهنی می‌تواند مکالمه‌ای درونی باشد که هر روز صبح که از خواب بلند می‌شویم در ذهنمان تکرار می‌شود. 

 این گفت‌وگوی ذهنی صدایی است که تشویق یا تنبیه‌مان می‌کند و برگرفته از اطلاعاتی است که در ضمیر ناخودآگاه و نیمه‌خود‌آگاه ما وجود دارد. به زبانی دیگر، گفت‌وگوی ذهنی، صحبت‌هایی است که شما در طول روز با خودتان دارید. 

 این مکالمه‌های درونی می‌تواند حالتی مثبت یا منفی داشته باشد. مثلاً شما با خود می‌گویید: «من می‌توانم یا نمی‌توانم فلان کار را انجام دهم». به‌عنوان یک قانون کلی، هر نوع مکالمه درونی که رفتار شما را محدود کرده و منزلت شما را پایین آورد، گفت‌وگوی ذهنی منفی به حساب می‌آید، درحالی که مکالمه درونی مثبت باعث می‌شود احساس خوبی داشته و سرشار از انگیزه شوید. 

 مکالمه درونی معمولاً از عبارات و صحبت‌هایی که طی دوران کودکی از زبان کسانی که از دیدگاه کودکانه، افرادی مقتدر به شمار می‌آیند- 

 به‌طور مثال از پدر و مادرتان- شنیده‌اید، نشأت گیرد. «من آدم احمقی هستم»، 

 این جمله یا جمله‌ای مشابه با همین تأثیر، یکی از معمول‌ترین عباراتی است که در گفت‌وگوی ذهنی به کار می‌رود. قدرت گفت‌وگوی ذهنی با اینکه بسیاری از افراد - به‌دلیل ناآگاهی از چگونگی تأثیر‌گذاری مکالمه درونی بر امور شخصی و حرفه‌ای‌شان- نمی‌توانند قدرت گفت‌و‌گوی ذهنی را برآورد کنند اما اگر شخصی بتواند از نوع مکالمه‌های ذهنی خود آگاهی یابد و بفهمد بر چه اساسی شکل گرفته است، اقدام بسیار مهمی انجام داده است. وی از این طریق می‌تواند رفتارهای خود را تحلیل کرده و اگر گفت‌وگوی ذهنی‌اش منفی و مانعی برای موفقیتش است، آن را با مکالمه درونی مثبت جایگزین کند.  

به‌طور متوسط افراد در هر روز 60هزار تا 80هزار فکر از ذهنشان می‌گذرد. شمار بسیاری از این افکار می‌تواند منفی باشد چرا که خیلی از افراد از تأثیر مکالمه درونی مثبت در دستیابی به اهداف شخصی و حرفه‌ای ناآگاهند. 

 اگر هر فرد به پس زمینه اصلی مکالمات ذهنی خود که به‌طور پیوسته در ذهنش تکرار می‌شود توجه کند، به تأثیر مسلم و آنی این مکالمات نه تنها بر افکار بلکه بر عملکرد و رفتار خود نیز پی‌خواهد برد. ضمیر ناخودآگاهتان با شما سخن می‌گوید اگر تشخیص دهید که بیشتر از مکالمه درونی مثبت استفاده می‌کنید یا منفی، به نشانه‌ای خوب جهت پی بردن به نوع رویکردی که در کودکی شاهد آن بوده‌اید، دست یافته‌اید. 

 شما با این اطلاعات، می‌توانید اعتقادات محدودکننده‌ای را که زائیده ضمیر ناخودآگاه شماست و به‌صورت مکالمه درونی نمود می‌یابد، شناسایی کنید. گفت‌وگوی ذهنی مثبت بی‌نهایت سودمند است و بر روش‌های برنامه‌ریزی در آینده فرد مؤثر خواهد بود.  

مکالمه درونی مثبت همچنین می‌تواند شما را به سوی رویکرد «هر کاری و هر چیزی امکان‌پذیر است» سوق دهد. 

 تکنیک‌های گفت‌وگوی ذهنی مثبت برای دستیابی به اهداف بزرگ و نتایج مثبت باید ذهن مثبتی داشته باشید و از قدرت جادویی کلمات برای کسب انرژی در جهت انجام کارها استفاده کنید. 

 سعی کنید از تکنیک‌های زیر برای افزایش گفت‌و‌گوهای ذهنی مثبت درون خود استفاده کنید. - دائما افکار و اعمال خود را بازبینی کرده و بهبود ببخشید. - سعی کنید اعتماد به نفس، عزت نفس و انگیزه را درون خود تقویت کرده و افزایش دهید. - به رویکردهای مثبت روی‌آورید. - افکار مثبت، امیدواری و مثبت‌گرایی خود را افزایش دهید. - به سوی کسب صلاحیت‌های فردی و حرفه‌ای بیشتر و قابل تأمل‌تر گام بردارید. - بر عقاید محدود کننده، موانع و چالش‌های شخصی و حرفه‌ای غلبه کنید. - استرس و فشار عصبی خود را تسکین دهید.  

اصلاح گفت‌وگوی ذهنی نامناسب این اقدام اصلا پیچیده نیست. بزرگ‌ترین گام در این زمینه درک اهمیت روشی است که با خود سخن می‌گویید. با خواندن این مقاله شما تاحدی به این دریافت رسیده‌اید.  

گام بعدی شناسایی واژه‌ها یا عباراتی منفی است که دائماً آنها را در مکالمه با خود تکرار می‌کنید. این کار ممکن است یک هفته یا مدت زمان بیشتری طول بکشد. شما باید اجازه دهید این واژه‌ها و عبارات به‌صورتی طبیعی آشکار شوند زیرا مستقیماً از ضمیر ناخودآگاهتان ناشی می‌شوند. 

 هنگامی که این واژه‌ها و عبارات منفی را شناسایی کردید باید تلاش کنید به شکلی آگاهانه، واژه‌ها و عبارات مثبت را جایگزین آنها کنید. گفت‌و‌گو با ضمیر نیمه خود‌آگاه این مرحله به شما امکان ارزیابی ضمیر نیمه‌خودآگاهتان را داده و اجازه می‌دهد عقاید محدودکننده‌تان را شناسایی کنید. 

 با آگاهی از این عقاید شما می‌توانید از طریق جایگزینی اطلاعات جدید مثبت با اطلاعات قدیمی ذخیره شده مستقیماً به اصلاح ضمیر ناخودآگاهتان بپردازید. اگرچه این اقدام در آغاز نیاز به تلاش آگاهانه دارد اما با تمرین، به‌صورت خودکار برایتان عادت می‌شود و این بدین معناست که در این مرحله شما توانسته‌اید با موفقیت به اصلاح ضمیر نیمه‌خود‌آگاه خود بپردازید.  

لطفا از اهمیت بسیار زیاد گفت‌و‌گوی ذهنی غافل نشوید. در غیراین صورت اعتماد به نفس‌تان برای اجرای تکنیک‌های برنامه‌ریزی برای آینده کاهش می‌یابد. منابع: *eruptingmind.com *self-awareness.suite101.com

هشت دلیل چاقی و پایین نیامدن وزن

1.نوشیدن الکل و نوشابه های گازدار

با ایـنکه مـقدار چربی زیادی در اکثر نوشیدنی های الکلی وجود ندارد اما به خاطر کالری بالای الکل موجب اضافه وزن می شوند. انـرژی و کـالـری مـوجود در الـکـل بـاید بلافاصله سوزانده شود، وقتی بدنتان سرگرم سوزاندن کالری اضافی موجود در این نوشیدنی است، شما انتخاب دیگری ندارید مگر اینکه بیشتر کالری های مصرف شده دیـگر از غـذاهای سالم را ذخیره کنید. نوشـیدنیهای گاز دار الکلی حتی بدتر از نوشیدنیها الکـلی هستند و مـقدار بسیـار زیادی کالری از قند اضافه شده آن وارد بدنتان می کنند. حتـی مـصرف نوشابه های گازدار معمولی را هم باید بخاطر تاثیری که بر قند خون میگذارد، در رژیـم غذاییـتان مـحدود کنـید. پـس اگر قصد پایین آوردنوزنتان را دارید، بهتر است برای نوشیدنـی تا حـد امکان ازآب معدنی استفاده کنید.

2. ورزش یا فعالیت فیزیکی کم

همه ما می دانیم که برای لاغر ماندن باید ورزش کنیم اما خیلی از مردم هنوز هم به اندازه کافی ورزش و فعالیت جسمانی در برنامه زندگی خود ندارند تا کالری های مصرفی اضافه را بسوزاند یا بر متابولیسم کند خود غلبه کنند. باید در اکثر ساعات بیداری خود فعالیت فیزیکی داشته باشید، یا حداقل سه جلسه در هفته، 20 تا 30 دقیقه ورزش کنید. اگر اضافه وزنتان خیلی زیاد است و برای ورزش کردن مشکل دارید؛ بهتر است از فعالیت های سبک تر و تفریحی تر استفاده کنید. خیلی از افراد از رفتن به باشگاه و انجام همان برنامه تمرینی مشابه همیشگی خسته می شوند. وقتی برنامه تمرینی برایتان خسته کننده شود، حتماً باید آنرا تند تند عوض کنید چون انجام تمرینات تکراری و خسته کننده می تواند چربی سوزی شما را خراب کند. بدن ما خیلی زود به ورزش عادت می کند و تکرار چیزی که بدنتان خیلی راحت بتواند آنرا کامل کند هیچگونه تغییر فیزیکی ایجاد نمی کند. بله، هنوز هم کالری خواهید سوزاند اما اگر بدنتان به وضعیت کنونی مصرف کالری روزانه تان عادت کند، دیگر وزنتان پایین نمی آید. یک راه بسیار عالی برای بالا بردن نتیجه این است که با امتحان کردن انواع مختلف ورزش ها و فعالیت ها، بدنتان را وارد چالش کنید؛ شنا، اسکیت، رقص، یا حتی صخره نوردی. وقتی ورزش کردن برایتان شکل تفریح پیدا کند و لذت بخش باشد، به مدت طولانی تری آنرا انجام می دهید و کالری بسیار بیشتری خواهید سوزاند.

 3. پایین آمدن متابولیسم

رژیم های غذایی کم کالری در هفته های اول خیلی خوب عمل می کند اما بعد از مدتی دیگر تاثیری در کاهش وزن نخواهند داشت. دلیل آن این است که متابولیسم شما پایین آمده و درنتیجه به این مقدار محدود مصرف کالری عادت می کند. اگر با پایین آوردن بیشتر کالری های مصرفی به این مسئله واکنش دهید، احتمالاً این بار فقط عضلاتتان را از بین می برید و دوباره روند کاهش وزنتان به رکود می رسد. این چرخه تا جایی ادامه می یابد که تصمیمتان برای پایین آوردن کالری مصرفی منحل می شود و دوباره به وضعیت تغذیه سابقتان برمی گردید. اما رمز اینکار این است که مقدار کالری مصرفی را کم کم پایین بیاورید، و در عین حال از موادغذایی خوب و مقدار کافی پروتئین برای جلوگیری از از دست رفتن عضلات، استفاده کنید. انجام تمرینات بدنسازی به شما کمک می کند متابولیسمتان را بالا ببرید و چربی سوزیتان را تسریع کنید.

4. نادیده گرفتن وعده های غذایی            

ساده به نظر می رسد، کمتر می خورید و حتماً وزن کم می کنید. به همین دلیل خیلی از افراد در بعضی از وعده ها غذا نمی خورند و بدن را به حالت گرسنگی مفرط می کشانند، و برای حفظ آمینواسیدهای لازم برای بدن، عضلات تجزیه می شوند و نتیجه آن چیزی نیست جر پایین آمدن متابولیسم. همچنین اگر اجازه بدهید قند خونتان خیلی پایین بیاید، دردهای شدید گرسنگی را متحمل می شوید و احتمال این وجود دارد که به پرخوری مفرط کشانده شوید. پس سعی کنید غذاهای سالم و مقوی اما کم حجم و سبک در 5 الی 6 وعده در روز بخورید. روزتان را با یک صبحانه خوب و سالم شروع کنید که حاوی پروتئین باکیفیت باشد. باید یاد بگیرید که چطور با این روش غذا خوردن قند خونتان را تنظیم کنید.

5. مصرف زیاد قند و نمک

قند و نمک اضافی معمولاً در بسیاری از غذاهای فراورده ای با هم مخلوط هستند. مصرف مقدار زیادی قند در یک وعده غذایی باعث بالا رفتن قند خون می شود؛ بدن باید به این وضعیت واکنش داده و آن را دوباره پایین بیاورد. نتیجه آن این است که قسمت اعظم آن قند اضافی به شکل چربی در بدن ذخیره می شود. اینجاست که خیلی از افراد که عادت به خوردن نوشابه دارند که فاقد چربی است متعجب می شوند و نمیدانند که چطور ممکن است این ماده باعث ذخیره شدن چربی در بدنشان شود. پس سعی کنید تا حد امکان مصرف قند را پایین بیاورید. نمک هم باعث سردرگمی می شود چون کالری ندارد اما می تواند منجر به افزایش وزن شود. نمک باعث می شود بدن آب در خود ذخیره کند، در نتیجه با مصرف مقدار زیادی نمک ممکن است برخی افراد احساس کنند که چاق تر می شوند. پس سعی کنید رژیم غذایی را دنبال کنید که بیشتر در آن از موادغذایی طبیعی و غیرفراورده ای استفاده شده باشد.

6. ننوشیدن آب به میزان کافی

در یک روز متوسط، بدن اکثر افراد دچار بی آبی می شود چون خیلی بیشتر از آنچه آب در طول روز می نوشند بدنشان آب از دست می دهد. آنها اکثراً این را متوجه نمی شوند چون مرکز تشنگی در بدن خیلی دقیق نیست. گاهی اوقات کمبود آب در بدن می تواند دردهای گرسنگی را به همراه داشته باشد، چون خیلی از ما مقدار آب مورد نیاز روزانه مان را از موادغذایی تامین می کنیم. اگر به اندازه کافی آب نمی نوشید و معمولاً احساس گرسنگی می کنید، هوس شما به غذا ممکن است به خاطر تشنگی باشد نه گرسنگی. آب همچنین به بالا بردن سطح انرژی بدن نیز کمک می کند، درنتیجه می تونید خیلی بهتر ورزش کنید تا کالری بسوزانید و وزنتان را پایین بیاورید. پس سعی کنید در روز حداقل 8 لیوان آب بنوشید.

7. سهم های غذایی نادرست

وقتی برای کم کردن وزنتان رژیم می گیرید، فلسفه قدیمی هنوز هم که هنوزه کاربرد دارد "کم بخورید تا وزنتان پایین بیاید." گرچه همانطور که در موارد بالا گفتیم هیچیک از وعده های غذایی را نباید نادیده بگیرید، اما راه حل این است که کم بخورید و مداوم بخورید. خوردن غذای سبک در وعده های غذایی بیشتر کاهش وزنتان را تسریع میکند.

8. اهداف غیرواقعی

ایجاد هدف هایی که دست یافتن به آنها خیلی سخت باشد یا هدف هایی که خیلی غیرواقعی باشند از جمله دلایلی است که تلاش شما برای کاهش وزن را ناکام میگذارد. وقتی تیپ بدنیتان اندومورف باشد (تیپ بدنی چاق و فربه) عاقلانه نیست اگر بخواهید اندام یک مانکن را پیدا کنید. رسیدن به اهدافتان در موفقیت شما اهمیت زیادی دارد. اگر به هدف هایتان دست پیدا نکنید، ممکن است آخر کار احساس کنید فردی شکست خورده هستید و هم انگیزه خود را از دست داده و ناامید و مایوس شوید. سعی کنید هدف هایی کوچک و سهل الوصول برای خود پیدا کنید تا انگیزه ای باشد برای موفقیتتان. کم کردن همان یک کیلو وزن در هفته که معمولاً توصیه می شود ممکن است خیلی کند به نظر برسد اما حداقل آن این که بدون هیچگونه سختی و مشکلی می توانید به آن دست پیدا کنید. آنوقت است که حس پیروزی به شما دست می دهد و یک قدم به هدف کلی و بزرگتان که رسیدن به وزن ایده آل است نزدیک میشوید.

source.ariyateb.com