دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی
دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

مراحل عشق از دید دانشمندان




دانشمندان و محققان عاشق شدن را به سه مرحله تقسیم کرده‌اند. اول کشش جنسی که قاعدتا دوره کوتاهی است. دوم، حس جسمی عاطفی، که طی این دوران در عالم هپروت غوطه‌ور می‌شود و در اصل آرام آرام احساس عشق از دید علم روانشناسی امروزی شکل می‌گیرد. مرحله سوم عاشق شدن، تعهد، طولانی مدت می‌باشد. در این رابطه باید متذکر شد که فرق نمی‌کند متعلق به کدام کشور باشید یا تابع کدام فرهنگ، این سه مرحله بر همه وارد است.

وقتی که حس عشق نسبت به کسی در ما شکل می‌گیرد کامل‌تر و کامل‌تر می‌شود و با کامل‌تر شدنش، از حس داغ بودنش کمتر می‌شود ولی عشق عمیق‌تر می‌شود.

عجیب است که در جایگاه اصلی حس عشق و عاطفه که در مغز ما وجود دارد هم، این تکامل عملا انجام می‌شود. اوایل رابطه، سطح مغز درعواطف ما نقش دارد و بعد با عمیق‌تر شدن احساس ما جالب است که قسمت‌های داخلی و عمیق مغز درگیر عاطفه می‌شوند، یعنی منطقه سنترال لوب که داخل مرکز مغز می‌باشد و شکل آن به صورت نعل اسب است.

نتیجه چند آزمایش که نشان می‌دهد در ملاقات اول چه چیزهایی باعث می‌شود که بگوییم بیقرار یا الفرار.

اصولا بین ٩٠ ثانیه تا ٤ دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد که قلبا حس کنیم که از یکی خوشمان می‌آید یا خیر؟

در این مدت زمان کوتاه نتیجه این است که: ٥٥ درصد حرکات یک نفر باعث جذب یا فرار ما می‌شود. ٣٨ درصد، تن صدا و سرعت حرف زدن و ٧ درصد محتوای صحبت‌ها می‌تواند تأثیر مثبت یا منفی بگذارد.

 

تأثیر کارساز نگاه

پروفسور آرتور آرون (روانشناس نیویورکی) که در مورد ''عاشق شدن'' تحقیق می‌کند، به این نتیحه رسیده که نگاه تأثیر کارسازی در عاشق شدن دارد.

این پروفسور از دو غریبه خواست که تمام رازهای زندگیشان را برای همدیگر تعریف کنند. این مرحله از آزمایش چهار ساعت و نیم طول کشید. بعد پروفسور از آنها خواست که به مدت ٤ دقیقه به چشم‌های هم زل بزنند. بعد از چند بار تکرار این آزمایش با افراد متفاوت خیلی از زوج‌ها اعتراف کردند که شدیدا" به طرف مقابلشان جذب شده بودند. حتی دو تن از آنها که با هم غریبه بودند نیز بعدا" با هم ازدواج کردند.

اصولا وقتی که ما از لحاظ جنسی ذوق‌زده می‌شویم چشم‌هایمان بزرگتر می‌شوند.

 

هورمون‌هایی که در مراحل عاشق شدن دخالت دارند


مرحله اول: کشش جنسی یا شهوت

هوس و خواستن که عاملشان هورمون‌های مردانه تستوسترون و هورمون زنانه استروژن هستند. این هورمون‌ها هستند که باعث می‌شوند افراد به‌ دنبال جنس مخالف بروند.

 

مرحله دوم: دلباختن

از این مرحله به بعد است که واقعأ عشق پا می‌گیرد. در این مرحله است که انسان نمی‌تواند به چیز دیگری جز معشوقش فکر کند. از علامات این مرحله از دست رفتن اشتها و بی‌خوابی هستند چون فرد بیشتر سعی می‌کند که ساعات روز را به طرف مقابل فکر کند. در مرحله جذب، گروهی از سلول‌های عصبی ما یعنی نیوروترنزمیترها که اسم آنها ''مونو آمینوز'' می‌باشد نقش مهمی را بازی می‌کنند.

دوپامین: نوعی ماده شیمیایی که از مغز تولید می‌شود. نوره پاین فرین Norepinephrine یا همان آدرنالین که باعث می‌شود عرق کنیم و قلب‌مان سریع بزند.

سروتونین: یکی از مهم‌ترین مواد شیمیایی عشق است و آن چیزی است که ممکن است موقتا ما را دیوانه ‌کند.

 

مرحله سوم: دل‌بستن

این سومین مرحله عشق و بلند مدت‌ترین آن است. البته اگر یک رابطه بخواهد ادامه پیدا کند وارد این مرحله خواهد شد. این مرحله از عشق، ماندنی است. مراحل قبلی کوتاه مدت می‌باشند، علتش هم این است که دو مرحله اول عشق، هوس و جذب، شخص را از کار و زندگی می‌اندازد برای همین قرار نیست که دائمی باشد زیرا از دید طبیعت باعث نابودی شخص می‌شود.

این احساس است که زوج‌ها را به هم متعهد می‌کند و باعث می‌شود با هم بمانند. هورمون‌هایی که در این مرحله بوسیله سیستم عصبی آزاد می‌شوند، باعث می‌شوند دو نفر به‌هم وفادار بمانند.

اوکسیتوسین: این هورمون ماده شیمیایی است که غده هیپوتالاموس آن را ترشح می‌کند و کمک می‌کند که رابطه پایدار باشد. در زمان بارداری هم در خانم‌ها تولید می‌شود که به ساخته شدن شیر کمک می‌کند و حس تعلق مادر و فرزند را قوت می‌بخشد. در عین‌حال هورمونی است، که در زمان آمیزش نیز در مغز ترشح می‌شود و حس تعلق را در دو نفر تشدید می‌کند.

واسوپرسین: هورمونی که در رابطه دراز مدت در دو نفر تولید می‌شود این هورمون فعالیت‌های کلیه را کنترل می‌کند و حس ایثار را در فرد مقابل ایجاد می‌کند.

 

چرا انسان احتیاج به یک همدم از جنس مخالف دارد؟ آیا یک الگوی همگانی برای زن ایده‌ال و مرده ایده‌ال وجود دارد؟ در انتخاب طرف مقابل‌مان چه چیزهایی نقش دارند؟

زمانی‌که یک نفر را به عنوان همسرمان انتخاب می‌کنیم، گویا اول ناخودآگاهانه کسی را انتخاب می‌کنیم که از نظر ژنتیکی شبیه به خودمان باشد.

عجیب است که گویی ظاهر یک شخص تا حدی می‌تواند گویای ساختمان ژنتیکی آن فرد باشد. مثلا چهره‌هایی که طرف چپ و راست صورتشان قرینه نیستند، بیشتر احتمال دارد که دارای مشکلات ژنتیکی و مادرزادی باشند.

دراین زمینه طبق مطالعاتی، نشان داده شده است که آقایان، بخصوص دنبال خانم‌هایی می‌گردند که دو طرف صورت‌شان با هم قرینه است.

باز به نظر می‌آید که آقایان غیر از قرینگی صورت، به شکل اندام جنس مخالف هم ناخوداگانه توجه می‌کنند. مطالعات نشان داده است که آقایان بیشتر جذب خانم‌هایی می‌شوند که تناسب قطر کمر به پهنای باسن‌شان ٧/٠ است. این را می‌توانید با تقسیم اندازه کمر به اندازه باسنتان حساب کنید.

شاید علت این نوع سلیقه مشترک در جنس آقایان، از آنجایی ریشه گرفته است که وقتی خانم‌ها وارد سنین بالاتر می‌شوند دور کمرشان چربی جمع می‌شود و کمرشان پهن‌تر می‌شود. بنابراین تناسب ''هفت دهم'' به هم می‌خورد و ناخوداگاه این تصور را در ذهن آقایان ایجاد می‌کند که این زن دیگر بارور نیست.

برای این که از نگرانی در بیایید این را هم بدانید که "تناسب هفت دهم" در زنان چاق یا لاغر فرقی نمی‌کند و یکسان است.

ولی مسئله انتخاب زوج خانم‌ها با آقایان خیلی فرق می‌کند برای خانم‌ها قرینگی صورت مرد زیاد مهم نیست. ولی چیزی که مهم بنظر می‌آید توانایی مرد در فراهم کردن غذا و نگهداری از بچه‌های آینده‌شان نقش مهمتری را بازی می‌کند تا که ظاهرشان.

تحقیقات نشان داده است که ما کسی را ترجیح می‌دهیم که به خودمان شباهت داشته باشد و یک نسبتی هم بین این اجزای بدن در زوج‌ها هست. بین اندازه ریه‌ها، بلندی انگشت وسط دست، درازای لاله گوش و اندازه کلی گوش‌ها. قطر گردن و مچ دست و میزان سوخت و ساز بدن.

خوب یا بد

 
خوب یا بد
 
مکالمه شما ، تبلیغات شماست
 
هر زمان که شما دهان خود را باز میکنید
 
اجازه خواهید داد که افراد ذهن شما را ببینند
 
 
بروس بارتن