دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی
دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

به مناسبت 24 آبان روز کتاب و کتابدار

2 دقیقه سرانه مطالعه در ایران


 

 

فرهنگ در همه‌جای دنیا شاخصه‌ها و پارامتر‌های اندازه‌گیری مشخصی دارد و شاید یکی از مهم‌ترین پارامترهای بررسی میزان فرهنگ در جوامع، مقایسه آماری شاخص مطالعه و تیراژ کتاب در این کشورها باشد.


 

با قاطعیت می‌توان گفت که ایرانی‌ها کتاب نمی‌خوانند !براساس اعلام رئیس سازمان کتابخانه ملی ایران، هر شهروند ایرانی در شبانه‌روز تنها دو دقیقه از وقت خود را به خواندن کتاب اختصاص می‌دهد که این میزان در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته همانند ژاپن و انگلیس که سرانه مطالعه در حدود 90 دقیقه در روز است و یا در مقایسه با کشورهای در حال توسعه‌ای همانند ترکیه و مالزی که این عدد نزدیک به 55 دقیقه در روز است، سرانه مطالعه در ایران چیزی در حد فاجعه است

.

 

آری! مردم بافرهنگ ایران کتاب نمی‌خوانند !در مقایسه با کتابخانه‌ها، این ورزشگاه‌ها، آرایشگاه‌ها، گیم‌نت‌ها، مناطق گردشی و ... هستند که طرفداران زیادی دارند. مردمان سرزمین با فرهنگ ایران، قلیان را بر کتاب ترجیح می‌دهند و فاجعه‌آمیز‌تر از سرانه مطالعه در ایران، سرانه تیراژ کتاب در ایران است! سرانه تیراژ کتاب در ایران نزدیک به 2000 کتاب برای هر عنوان است که این آمار در کشوری همانند مصر 70 هزار کتاب برای هر عنوان است !

 

اما اگر بخواهیم بی‌پرده سخن بگوییم ما ایرانی‌ها چندان مردمان بافرهنگی نیستیم چون در شبانه‌روز فقط 2 دقیقه زمان برای مطالعه صرف می‌کنیم. اگر ملاک بافرهنگی (افتخار) مردم ایران همین ابنیه و آثار تاریخی باقی‌مانده از گذشته است، باید گفت ما ایرانی‌ها مردمان باتاریخی هستیم و نه بافرهنگ


!

 

اصولا ملتی که کتاب نمی‌خواند در مرداب نا‌آگاهی و بی‌فرهنگی فرو می‌رود و در گذشته خود درجا می‌زند.‌ بحران توسعه در ایران، رابطه مستقیمی با کتاب‌خوانی ایرانیان دارد. چگونه می‌تواند جامعه‌ای پیشرفت کند در حالی که مردمان آن زحمت اندیشیدن و مطالعه را به خود نمی‌دهند؟

 

 

آن روزها رفتند

. آن روزها رفتند

. آن روزهای خوب

. آن روزهای سالم سرشار

. آن آسمانهای پر از پولک

. آن شاخساران پر از گیلاس

. آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر

. آن بامهای بادبادک های بازیگوش

. آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها

. آن روزها رفتند

. آن روزهای برفی خاموش

. کز پشت شیشه در اتاق گرم

. هر دم به بیرون خیره می گشتم

. پاکیزه برف من چو کرکی نرم

. آرام می بارید

. بر نردبام کهنه ی چوبی

. بر رشته ی سست طناب رخت

. بر گیسوان کاجهای پیر

. و فکر می کردم به فردا ....... آه فردا

                                                               << فروغ فرخزاد >>

<< >>

مبانی اعتماد به نفس


چگونه اعتماد به نفستان را باز یابید؟



آیا معمولاً توانایی های خودتان را زیر سوال می برید؟ آیـابـرای ایـن عدم اطمینان به خود توجیهی دارید یا فقـط بـه دلایل واهی این کار را می کنید؟

اگـر ایـنطـور اسـت، احـتـمالاً شما دچار کمبود اطمینـان و اعـتـمـاد به نفس هستیـد. تـا همین لحظه افراد بسیاری هستند که از همه تواناییهای خود به طور کامل استفـاده نمیکنند،ممکن است شما هم یکی از همین افراد بوده وبه جای انجام کارهای مفید و سودمند، همیشه مشغول فکر کردن به این مسئله هستید که چه زندگی بیمصرفی دارید و چقدر محیط اطرافتان کسل کننده است.

اگـر چـه مـمکن اسـت که کمی از خود دور افتاده باشید وارزش خود را فراموش کرده باشید، اما هیچگاه برای تغییردیر نیست.


اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.

هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.

در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.

این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.

اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.


چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟

اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.

محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.

محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.


چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟

چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.

همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.

اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:

1- خود را با دیگران مقایسه نکنید
همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.

2- خود را دست کم نگیرید
سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائل اند.

3- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید
سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.

4- سر خود را بیشتر گرم کنید
سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.

5- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید:




گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.

6- در جلسات روانشناسی شرکت کنید
امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.



با خودتان صادق باشید
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ
من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یکبار به دنیا می آیید، و همین یکبار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.

سعی کنید که توانایی های خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی توانند توانایی های شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند.




برگرفته از کتاب اعتماد به نفس در 10 روز

اثر ارزشمند استاد حورایی



1)به خودتان عشق بورزید
شرط اساسی اعتماد به نفس،خودشیفتگی است.و اساسی ترین مانع اعتماد به نفس،است.برای خود شیفتگی همین بس که بدانید اشرف مخلوقاتید،برترین موهبتهای الهی یعنی قدرت و اراده و اختیار و تواناییهای ذهنی فوق العاده،به شما داده شده است.شما جانشین خدایید.هر صفتی که در خدا هست در شما هم به شکل محدودتری قرار داده شده است.شما تنها زمانی احساس خوار بودن،و بدبودن می کنید که خود را درست نشناخته اید و به حقیقت انسان بودن خود پی نبرده باشید.

2)از خود به خوبی یاد کنید
شما باید با خود صادق باشید.جنبه های مثبت و جنبه های منفی را با هم در نظر بگیرید،اما توجه خود را به جنبه های مثبت خود معطوف کنید،تا با تکیه بر آنها،توان و انرژی بیشتری برای مقابله با جنبه های منفی پیدا کنید.این روش مفهوم اساسی«تفکر مثبت»را در خود دارد.و تفکر مثبت خود اساس هر موفقیت است


3)خودتان را تشویق و ستایش کنید
به خاطر کوچک ترین کار خوبی که انجام می دهید،خود را تشویق و ستایش کنید.شما عادت کرده اید برای کارهای بد و نادرست خود،هزاران بار خود را سرزنش کنید.اما یکبار هم خود را شایسته تشویق و ستایش ندانسته اید.انجام همین کارهای به ظاهر ساده که ممکن است در نظر شما بی معنی و بیهوده هم باشند،رشد اعتماد به نفس شما را تسریع می کند.هیج کدا از کارهای مثبت خود را کوچک و بی اهمیت،تلقی نکنید.


4)با جسم خود خوب رفتار کنید
اگر عاشق خود هستید و شیفته انسانیت خود گشته اید،باید به شکلی احساس خود را نسبت به خود نمایان سازید.چگونگی رفتار شما با جسم خودتان،بیش از هر چیز دیگری،میزان خودشیفتگی شما را نشان می دهد.


5)سلامت باشید
اعتماد به نفس شما تا حد فراوانی به میزان سلامت جسم و روح شما بستگی دارد.اگر اکنون تندرست هستید،از آنچه که موجب بیماریهای روحی و جسمی شما می شود،دوری کنید.خشم،رنجش،ترس،اضطراب،حسادت،و تمامی هیجانهای عصبی منفی،بیماریهای روحی و ذهنی شما را باعث می شوند.که تاثیر اینها در کاهش اعتماد به نفس شما به مراتب بیشتر است.شرط سلامتی رهایی است.باید هر آنچه را که به شکلی فکر و ذهن شما را مشغول داشته است و احساسات و عواطف شما را درگیر خود نموده،رها کنید.به جای اینکه مدام به مشکلات خود فکر کنید،یک لحظه به مشکل فکر کنید و بقیه وقت خود را صرف حل آن مشکل نمایید.