دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی
دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

عقده حقارت


پیرو در خواست یکی از دوستان عزیزم در خصوص موضوع احساس حقارت یه مطلب مینویسم امیدوارم براتون مفید باشه


«عقده حقارت»، یکی از عقده هایی که از جهت واکنش های رفتاری و علمی دارای دو گونه تاثیر مثبت و منفی می باشدو در اثر عوامل و انگیزه های گوناگون در روان انسان ها بوجود می آید. «پیاژه» در این باره می گوید: «به نظر روانشناسان هیچ مرد یا زنی نمی تواند بطور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانه های روانی عقده حقارت می شود، فرار کند. ولی این عدم تعادل گاه رسیدن به موفقیت های بزرگ را سبب می شود.» در واقع بعضی پیروزی ها را ممکن است نتوان بدون محرک قوی «احساس حقارت» بدست آورد. تفاوت بین شخصی که از احساس طبیعی حقارت استفاده مثبت می برد و از آن برای کسب موفقیت بیشتر بهره می برد، با کسی که تسلیم آن می شود، فراوان است. اما از نقطه نظر علمی هم آن پیروزی خارق العاده و هم آن شکست و حالت منفی هر دو، دو درجه مختلف از «عقده حقارت» است. هنگام مواجهه یا پیشامدهای تازه، کوشش دارد با آنها برخورد نکند یا وضع دفاعی بخود بگیرد و یا به نحوی موقعیت خود را عوض کند. حتی ممکن است در این راه مبالغه نموده و دفع تهاجمی به خود بگیرد و این وضع تهاجمی گاه بصورت مبالغه آمیز درآمده و به احساس برتری مبدل می شود. تفاوت بین یک شخص معمولی و کسی که مبتلا به عقده روانی حقارت یا برتری می باشد، در کوشش برای کسب قدرت است. اولی برای انجام بهتر کار و وظیفه اش و دومی قدرت را برای نمایش دادن شخصیت خود به مردم.
«احساس حقارت» و فعالیت مضاعف
در احساس حقارت، شخص را می توان به سهولت به طرف پیشرفت ها و پیروزی ها راهنمایی کرد. ولی وقتی «احساس حقارت» به «عقده حقارت» تبدیل شد، امکان هدایت و بهره برداری از آن از بین می رود. «آدلر» می گوید: «احساس حقارت ممکن است هم اشخاص سالم و هم آنهایی که دچار عقده حقارت هستند را وادار به فعالیت کند، برای اشخاص سالم رسیدن به هدف، احساس برتری بوجود می آورد. ولی کسی که دچار عقده حقارت است، هرگز موفق نمی گردد و حتی با رسیدن به هدف هایش نمی تواند بر احساس ناتوانی و بی کفایتی خود مسلط شود.»
تبدیل «احساس حقارت» به عقده
وقتی «احساس حقارت» تبدیل به عقده گردید، علاوه بر اینکه امکان اصلاح و تبدیل آن به یک قدرت سازنده مشکل خواهد بود. بلکه به قدرت مخربی تبدیل خواهد شد که احتمال دارد شخص را به طرف جنایت، خیانت و خودکشی نیز سوق دهد. «پیاژه» معتقد است:«اشخاصی که از عقده حقارت رنج می برند، ممکن است کوشش کنند جنبه هایی را که موجب ایجاد احساس حقارت در آنها می شود، از دیگران پنهان دارند و این احساس را از ذهن خود محو کنند و اصولا سعی داشته باشند وانمود کنند که بالاتر از هر کس دیگر قرار دارند و بسیار متکی به خود و متعهد به نفس می باشند. اما از آنجاکه واقعا و باطنا به خودشان اعتماد ندارند، در این تظاهر مبالغه می کنند و برای شخصی که دچار عقده حقارت است، دنیا جای ستیز و دشمنی است.» حال اگر عقده حقارت باعث غرور یا وحشت، لاف زدن یا اتکای شدید به دیگران گردد، این فرد هرگز از روابط خود با دیگران راضی نخواهد بود و هر وقت که می خواهد به دیگران نزدیک شود به اندازه کافی نسبت به وی همدردی و تفاهم نشان نمی دهند.
علل و انگیزه های «احساس حقارت»
- پرخاش و سخت گیری والدین: از جمله عواملی که گاه باعث «احساس حقارت» و یا به اصطلاح دیگر «خود کم بینی» می شود، پرخاش و سخت گیری والدین می باشد. وقتی کودک در مقابل دیگران، مخصوصا در مقابل همسالان و همبازی های خود مورد پرخاش و اهانت قرار می گیرد و این کار تا جایی پیش می رود که اطرافیان هم کم کم همین رفتار را با او در پیش می گیرند، «احساس حقارت» در او شروع به جوانه زدن می کند. در واقع بسیاری از زخم های روانی و نابسامانی های روحی از دوران طفولیت در کودک ایجاد می شود، بنابراین باید مراقب کودک بود تا عوامل این ناراحتی ها برای او فراهم نشود. از سوی دیگر کودک یا هر شخص دیگری که به خود تکیه داشته باشد و این اعتماد را در خود احساس نماید که در مقابل خوشی ها و ظواهر فریبنده زندگی فریب نخورده و در مقابل مشکلات نیز استوار و پابرجا باشد، هرگز احساس حقارت نمی کند. اما گاه والدین با رفتار نامناسب خود این اعتمادبه نفس را از کودک خود می گیرند. گاهی «احساس حقارت» با حسادت توام است، که این احساس حسادت جز خود آزاری و احساس حقارت نتیجه دیگری ندارد و کودک کم کم احساس حقارت و خودکم بینی می نماید. اما می توان با رفتاری صحیح کودک را از این احساس دور کرد.
- نقص عضو یا محروم بودن از نعمت والدین: بعضی از کودکان دارای نقایص جسمی هستند و همین نقیصه سبب می شود که در مقابل دیگران احساس حقارت کنند و بعضی دیگر به دلیل فقدان یکی از والدین یا هر دو احساس کمبود و حقارت می کنند. و گاهی کودک با داشتن پدر و مادر اما نداشتن روابط صحیح عاطفی در خانواده احساس حقارت می کند. اما به هر حال، هیچکس را از این احساس راه گریزی نیست و تنها وقتی می توان ریشه اش را از بیخ کند که بتوان آن را بصورت محرکی مثبت برای انجام کارهای مفید درآورد. والدین باید توجه داشته باشند کودکی که با بروز اعمال و رفتارهای گوناگون می خواهد برتری هایی از خود نشان دهد، کودکی است که احتمالا احساس حقارت دارد. لذا نباید به ذوق چنین کودکانی زد، زیرا قبلا در خیلی موارد به ذوقشان زده شده که به اینصورت درآمده اند. باید بطور صحیح به آنها توجه کرد و به آنها فهماند که واقعا آنها هم برتری هایی دارند و کارهایشان مورد توجه و علاقه والدین است تا در آنها اعتمادبه نفس بوجود آورند و ریشه احساس حقارتی را که از این راه نصیبشان شده، خشک بشود. هرگز نباید برتری های کودکان دیگر را وسیله ای برای انگیزه دادن برای پیشرفت کودک قرار داد، زیرا کاملا برعکس تاثیر می گذارد.
- مقایسه با دیگران: والدین نباید به هر نحو که شده از کودک بخواهند که مانند فرد دیگری باشد، یا حتی مثل کسی که خود آنها روزی دوست داشته اند آنگونه باشند، اما به آن نرسیده اند. چراکه این ها کودک را از خود ناامید می کند و کودک، خود را حقیر و ناتوان از آنچه که از او خواسته شده می بیند و در نتیجه دچار خودکم بینی و عدم اعتمادبه نفس می شود.
نتیجه: والدین باید با رفتاری کاملا محترمانه به کودکان خود شخصیت بدهند تا کودکان احساس کنند که به راستی دارای شخصیتی قابل قبول و مورد احترام هستند، آنگاه برای حفظ شخصیت مورد احترام خودشان هم که شده سعی خواهند کرد همان چیزی باشند که شما می خواهید. چراکه پذیرش کودک از سوی خانواده، مخصوصا پدر و مادر بسیار حائز اهمیت است و این پذیرش از سوی پدر و مادر گامی بسیار بلند در جهت اعتمادبه نفس بخشیدن به کودک و دوری او از «احساس حقارت» و «خودکم بینی» می باشد.






چگونه می توانیم راحت تر زندگی کنیم

 

 1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.

 2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.

3 - کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید. ...

 4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید.

 5- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.

 6- به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید.

 7- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.

8- از ارتباط با افراد غیر حامی و بی بند و بار اجتناب کنید.

 9- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در امور زندگی به شما کمک کنند.

 10- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.

11- به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است.

 12- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید.

 13- به بزرگتر های خود احترام ویژه بگذارید .

 14- شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.

 15- شما باید بیاموزید که چه هنگام باید به بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده.

16- خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست، اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسله مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.

17- شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید.

 18- شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار کنید .اجازه بدهید برخی از دوستان و اقوام تان شما را ارزیابی کنند، زیرا آنها قادر خواهند بود خیلی خوبتر شما را از بیرون ببیند ونقاط ضعفتان را بشما بگویند .

 19- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.

20- وابستگی خود را به دنیای کاهش دهید.

21- به خاطر داشته باشید هیچ فرد دیگر ی جز خود شما مسئول شادی شما نمیباشد.

 22- در مورد چیزی را که نمی دانید و هنوز تجربه نکرده اید نظر ندهید . چگونه با همسرانمان بنگریم

1- برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کنید.

 2- بدون اجازه شوهرتان چیزی از کسی قرض نگیرید.

 3- عوامل بزرگ مخرب عشق برا ی زوجین عبارتنداز: - خشم و انزجار - تکبر و خودبینی - حسادت - خودخواهی - اکراه و بی‌میلی - غرور و خودپسندی

 4- گاهی مقابل هم بنشینید و در سکوت به چشم‌های هم‌ خیره شوید.

5 – هرگز با کلمات و جملات زشت و رکیک چه در حضور دیگران و چه در خلوت ، هم دیگر را مورد خطاب قرار ندهید .

 6- شب‌ها به ‌آرامی با هم صحبت کنید و هرگز هم دیگر را باز خواست نکنید.

 7- هیچ‌گاه چیزی را که از او می‌خواهید از راه نادرست به دست نیاورید.

8- خانواده های یکدیگر را محترم بشمارید و جبهه گیری در مقابل آنان نکنیم .

 9- رازدار یکدیگر باشید.

 10- همیشه همسرتان را تکیه‌گا‌هتان بدانید.

 11- به او یادآوری کنید که همیشه به جای گفتن «مال من» بگوید «مال ما».

 12- در صورتی که گاهی اوقات سر و وضع آشفته‌ای داشت هرگز او را به تمسخر نگیرد و او را تهدید به چیزی نکنید .

 13- قبل از اینکه همسرتان در خواستی از شما بکند ،سعی کنید بفهمید همسرتان چه می خواهد و برایش فراهم کنید البته در صورت امکان .

 14- هنر مذاکره کردن را بیاموزید چون این کار کلیدی برای گشودن درهای عشقی دیرپاست و خواسته های خود بخوبی با بیان ساده و زیبا برای همسرتان عنوان کنید .

 15- کارهایتان را به‌طور مشترک بین هم تقسیم کنید تا لحظات بیشتری در کنار هم باشید.

 16- سعی کنید همیشه در مقابل اشتباهی که مرتکب شده‌اید به او بگویید: «متأسفم»

 17- با هدایای کوچک و ارزنده به مناسبت های خاص او را هیجان‌زده و غافلگیر نمایید.

18- او را در جمع دوستانتان بهترین همسر دنیا معرفی کنید.

19- به همسرتان به چشم هدیه‌ای مخصوص از جانب خداوند نگاه کنید، چون واقعاً هم‌ همین‌طور است.

 20 – توجه داشته باشید که همسرتان آرزو دارد (شما اورا در چشم و قلبتان ببینید نه فقط در قلبتان)


اشتباه فرشتگان

اشتباه فرشتگان


درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده می شود.

  پس از اندک زمانی دادِ شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید: جاسوس می فرستید به جهنم؟!


-از روزی که این آدم به جهنم آمده، مدام در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و عرصه را به من تنگ کرده است.



سخن درویش این چنین بود:

با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به جهنم افتادی، شیطان تو را به بهشت باز گرداند.


این پست رو برای مریم گذاشتم

وای الان یه حس خوب دارم خیلی خوشحالم بعد از چند سال یکی از بهترین دوستامو پیدا کردم و کلی تلفنی با هم حرف زدیم خیلی حس جالبیه یادش بخیر چقدر خاطره داشتیم

مریم خیلی خوشحال شدم

بی صبرانه منتطرتم