ممکن است گاهی اوقات افراد نسبت به
خود دربارۀ ظرفیت هایشان، کارشان، شیوۀ حل مشکلات شان و ... دچار تردید
شوند. اما زمانی که این احساس عدم اعتماد به نفس، تمام ذهن شان را تحت
تأثیر قرار می دهد، تبدیل به یک ناتوانی واقعی و جدی می شود.
عدم اطمینان
عدم اعنماد به نفس را نباید با ترس یا
خویشتن داری و یا نگرانی و عدم اطمینان، اشتباه گرفت. استرس داشتن قبل از
رسیدن به سن بلوغ کاملاً طبیعی است. بالعکس، زمانی که این احساس تبدیل به
مشکلی لاینحل می شود، به صورت یک بی قراری عمیق تر بروز پیدا می کند.
عدم اطمینان اغلب با ترس ظاهر می شود،
مثلاً ترس از حرف زدن در جمع. بسته به توجه و دقت جمع حاضر این ترس فرق می
کند: خصوصاً در محل کار یا در مدرسه، مشکلات بیشتری مشاهده می شود... و
البته گاهی اوقات هم در میان خانواده، دوستان و نزدیکان. این احساس عدم
اطمینان ممکن است با حس جدی گرفته نشدن، گوش داده نشدن و تحسین نشدن همراه
باشد.
نتایج
در یک دورۀ زمانی، ممکن است که یک چرخۀ معیوب شکل
بگیرد. فردی که قانع شده نمی تواند موفق شود، از ترس مورد تمسخر قرار
گرفتن یا فهمیده نشدن، به خود جرأت تجربه کردن را نمی دهد.
در چنین وضعیتی، اطرافیان کم کم عادت می
کنند که نظر او را در مورد مسائل جویا نشوند. در نتیجه: فرد احساس بی
ارزشی می کند زیرا قطعاً اگر اشخاص مورد درخواست یا سئوال قرار گیرند،
احساس مهم بودن نمی کنند. بنابراین فرد دچار خجالت می شود و خود را محصور
می کند...
از دست دادن اعتماد به نفس ممکن است در
برخی موارد منجر به بحران جدی هویت شود، که این بحران مشکلات عمده ای را
در مواجهه با زندگی روزانه پدید می آورد. وقتی این مشکل شدید می شود، فرد
از ترس عدم موفقیت دیگر مسئولیتی برعهده نمی گیرد. و از آنجایی که فرد نمی
خواهد پیش از دیگران کاری را شروع کند، از پیشرفت شغلی هم به خاطر ترس از
عدم شایستگی و توانایی سر بازمی زند.
علت این احساس ناامنی چیست؟
مانند
بقیۀ موارد روان شناختی، این مشکل هم ریشه در دوران کودکی دارد. مطمئناً
عوامل بسیاری در بروز این پدیده نقش دارند، اما یک طرح کلی برای بررسی این
مشکل وجود دارد.
به طور مثال، والدین بسیار متوقع
فرزندان شان را در معرض ابتلا به حس اضطراب قرار می دهند. نگرانی از عدم
توانایی در راضی کردن والدین ممکن است آنها را تضعیف کند و باعث ایجاد حس
بی ارزشی شود. بالعکس، اگر والدین بیش از حد حامی فرزندان شان باشند، ممکن
است باعث ایجاد احساس ناتوانی در برابر مشکلات ِ زمان بزرگسالی شان
شوند.
بازگشت اعتماد به نفس
مطمئناً
تصمیم به تغییر اولین گام در مسیر یک زندگی جدید است. اما بسته به افراد و
شخصیت شان، این مسیر ممکن است طولانی تر یا کوتاه تر، دشوارتر یا ساده تر
باشد. تغییر وضعیت و خصوصاً چیره شدن بر ترس ها، غالباً نیازمند کار بر
روی خویش است که این امر هم به تنهایی ممکن نیست.
هنگامی که از دست دادن اطمینان بسیار
شدید نباشد، به تنهایی می توان «مهارش کرد». بعد از شناسایی مشکلات، می
توان هر روز با قرار دادن اهداف کوچک، تمرین برای تغییر را شروع کرد. با
این حال باید در مواجهه با موانع پیش رو واقع نگر ماند.
ضمناً می توانید در برخی فعالیت ها مانند تئاتر، رقص، ورزش و... که نیازمند نشان دادن خود است، شرکت کنید.
اما اگر احساس عدم امنیت بسیار شدید
است، درمان می تواند مفید باشد. در این درمان باید بر روی نفس کار کرد،
این عمل باعث شناسایی دلیل بیماری و در نتیجه چیرگی بر آن می شود. درمان
های رفتاری و شناختی، عموماً نتایج خوبی می دهند.
توصیه های ما
اگر واقعاً از حس عدم اطمینان رنج می برید، منتظر نمانید که شرایط برای درمان غیرممکن و دشوار شود.
اگر تصمیم گرفته اید که به خود کمک کنید،
در انجام توصیه های درمانگرتان شک نکنید. به طور مثال اگر شما برای صحبت
کردن در جمع مشکل دارید، ممکن است او از شما بخواهد که در مقابل آیینه
بایستید و با خود حرف بزنید. حتماً این کار را انجام دهید، حتی اگر در
ابتدا به نظرتان مسخره بیاید!
در صحبت کردن با اطرافیان تان شک
نکنید. ممکن است آنها ندانند که شما از این مشکل رنج می برید، به آنها
نشان دهید که می توانید همه چیز را در دست بگیرد و با قدرت پردازش تان به
خود کمک کنید.
سلام
باذخیره کردن
دستت دردنکند مطلب ارزشمندی راانتخاب کردی انشاالله سرفرصت بخونم
به ابتدای لینک ارزوعددبده ابتداواقع میشه
به ابتدای عنوان وبلاگش که فارسی نوشته ای نه ادرس
من اگرخواهری مثل ارزومیداشتم باآب طلا روی قلبم اسمشو می نوشتم وابتدای لینکهاهم میگذاشتم
مرسی منم خیلی خوشحالم که خواهری مثل آرزو دارم
بنام خداوند بخشاینده بخشایشگر مهربان
وطن ای همه ذره های تنم فدایت همه جانم ای میهنم
ببین بازم این مردم دد زده تبربرته ریشه ی خود زده
همه مردم خاک پاک کیان شدن پیرو سنت تازیان
میون همه مردم بی وطن که گم گشته درسایه ی اهرمن
فقط من هنوزم یه ایرانی ام من از نسل پاک اهورایی ام
چکامه: سورناآرام
وطن ای تخت سلطانی وطن ای ملک ساسانی
به یاد آور شکوهت را شکوه عصر اشکانی
ببال اینک به شاهانت به آن شاهان ایرانی
وفور دانش زرتشت در آن آیین انسانی
وطن ای ریشه ی تاریخ تو درمن حس طوفانی
زمام دولت کوروش سریر عدل و ایمانی
تودراندیشه ی گیتی درآن دنیای برهانی
سرآغاز خرد بودی طلوع مزدک و مانی
کنون دراین ره تاریخ دراین غوغای انسانی
ببا ل اینک به تخت جم به این فرهنگ باستانی
چکامه سورنا آرام
با درود
در ابتدا جشن سده رو به اونهایی که وقت نکردم بهشون سر بزنم شا باش میگم.
یک پرسش داشتم؟
تا به حال به باغ وحش ارم رفتید؟
اگر رفتید به نام حیوانات آنجا توجه کردید؟
من نرفتم اما یک مطلبی چند روز پیش به طور خیلی اطفاقی در روز نامه جام جم خوندم که شوکم کرد.
یعنی مسئولین اونجا به خاطر زنده نگهداستن نام های اساطیری ایران ناچار شدند که همچین نام هایی رو بر رویه حیوانات آنجا بگذارند یا با این نام ها آشنایی ندارند.
اون هم روی .....
برید وخودتون بخونید و دیدگاه خودتون رو بزارید
دیگه حرفی برای زدن ندارم
هرکی این دعوت نامه رو میخونه به تارنمای من دعوته
[گل]
سلام
مطلب بسیار آموزنده و مفیدی رو انتخاب کردی آزاده خانوم
سلام
مطلب مفیدی بود برای من
یه زمانی من بد جوری اعتماد به نفسم ضعیف شده بود ولی خدا رو شکر حالا اوضاع خیلی بهتر شده
ممنون
اعتماد به نفس کو؟