دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی
دیباچه

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

معماری متفاوت مغز زنان و مردان

محققان دانشگاه کالیفرنیا، مدرسه پزشکی هاروارد و دانشگاه مک گیل در مونترال در تازه ترین تحقیقاتی که در خصوص تفاوتهای میان مغز زنان و مردان انجام داده اند کشف کردند که مغز زنان از نظر معماری و شکل با مغز مردان متفاوت است.

نتایج این تحقیقات نشان می دهد که "معماری نقاط متقاطر" و "طول موجهای متفاوت" در مغز این دو جنس وجود دارد.

مردان و زنان در مجموع به روشی متفاوت عمل می کنند و هر یک ساختمان مغزی مخصوص به خود دارند به طوری که زنان دارای یک سازمان مغزی هستند که آنها را برای اتخاذ تصمیمات درست و بیشترین تمرکز روی احساسات متخصص می کند در حالی که معماری مغز مردان بیشتر به سوی کار تمایل دارد.

این تحقیقات نظریه های مربوط به تفاوتهای سطح آموزش، ذهنیت و هورمونهای زنان و مردان را مورد بررسی قرار نداده و تنها به بررسی معماری و شکل ساختاری مغز پرداخته است.

زنان شاغل جزو کمترین قشر آسیب پذیر اجتماع می باشند

۵۰ درصد جمعیت ایرانی را زنان تشکیل می‌دهند و درصدی از آنها علاوه بر ایفای نقش مادری در سایر عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی حضور فعال دارند. پس ضرورت دارد که بدانیم ما در این زمینه در بین کشورهای دیگر در چه جایگاهی قرار داریم و برای افزایش سطح سلامت زنان به عنوان یکی از محورهای سلامت و اساس و پایه سلامت خانواده و جامعه چه اقداماتی انجام داده‌ایم؟

 آیا توانسته‌ایم از آمار مرگ و میر آنان هنگام زایمان و پس از زایمان بکاهیم؟ آیا توانسته‌ایم برنامه‌های آموزش مهارت‌های زندگی را بخوبی اجرا کنیم ؟‌ و بسیاری سوالات دیگر یا این که هنوز در ابتدای راه هستیم و باید برای سلامت آنان تلاش کنیم.

دکتر منیره رنجبر نوازی مشاور وزیر بهداشت در امور زنان گفت: نتایج تحقیقات حاکی از آن است که طول عمر زنان نسبت به مردان بیشتر است، اظهار ولیکن کیفیت زندگی زنان به گونه‌ای جدی دچار مشکل است و زنان بیشتر از مردان دچار عوارض حاد در شرایط مزمن و معلولیت‌های طولانی و کوتاه‌مدت می‌شوند. به عقیده وی ‌ چنانچه این مشکلات و مشکلاتی اعم از سوء تغذیه، کار طاقت‌فرسا، زایمان‌های مکرر و دیگر مسائل فرهنگی - اجتماعی موثر در سلامت آنان نادیده گرفته شود سلامتی خانواده آنها در کنار سلامتی خودشان دچار آسیب خواهد شد.

 
وی یادآور شد: طرح بررسی مشکلات روانی و آموزش مهارت‌های زندگی به زنان قربانی خشونت‌های خانگی و‌ تهیه مدل آموزشی در حال اجراست. یکی از مشکلات اساسی زنان همسردار برخورد فیزیکی همسران با آنها است که در بسیاری موارد زنان کتک خورده در اثبات حقانیت خود دچار مشکل می‏شوند .
یکی از مراجعی که باید مورد ضرب و شتم قرار گرفتن زنان کتک‌خورده را بررسی کند و درباره‌ آن نظر دهد، پزشکی قانونی کشور است، خبرنگار ایسنا با یکی از کارشناسان پزشکی قانونی کشور و دادگستری درباره‌ پدیده‌ تاسف‌برانگیز همسرآزاری به گفت‌وگو پرداخته ا ست که وی با بیان این که «بیشتر خشونت‌های ثبت‌شده، از نظر فیزیکی است

 و در سنین 20 الی 32 سال یعنی در سالهای اول زندگی اتفاق می‌افتد»، یادآور می‌شود: «کسانی‌که در ارتباط با ضرب و جرح شکایت می‌کنند ، می‌خواهند همسر خود را متنبه کنند یا برای به دست آوردن مدرک به پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند و تعداد بسیاری کمی نیز تقاضای طلاق دارند.»
دکتر عمویی گفت: «همسرآزاری پدیده‌ای جهان‌شمول است و مسئولان هر مملکتی باید به فکر پیشگیری از وقوع آن باشند. در زمینه‌ پیشگیری باید از طریق ارگان‌های دولتی، سازمان‌های ملی و مدیران مملکت آموزش‌های لازم صورت بگیرد.»

 
وی درباره‌ عوامل ایجاد همسرآزاری، گفت: «شناسایی هرکدام از این عوامل و تاثیر هرکدام از اینها در جهت پیشگیری، ضروری است. این عوامل فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، مهاجرت، ترس، گذشته افراد و چگونگی پرورش، بیسوادی یا کم‌سوادی را شامل می‌شود.»


عمویی، در توضیح عوامل فقر اقتصادی، اظهار داشت: «مضایق مالی و تنگناهای اقتصادی علت مهم همسرآزاری است. در کشور ما برآوردن نیازهای یک خانواده 4 نفره به چیزی حدود 500 هزار تومان نیاز دارد. در حالی‌که مردی که در یک شیفت کار می‌کند با تحصیلات متوسط حدود دیپلم حقوقی در حدود 200 هزار تومان دارد. در نتیجه به مرد برای برآوردن مخارج زندگی فشار بسیاری وارد می‌آید، مثل انجام 2 شیف کاری یا فعالیت‌های جنبی. مرد این فشارها را با خود به منزل می‌آورد و در نهایت ممکن است موجب درگیری شود.»
این کارشناس پزشکی قانونی و دادگستری، ‌بیسوادی یا کم‌سوادی را عامل دیگر همسرآزاری خواند و گفت: «کسانی‌که اطلاعات کافی داشته و از فرهنگ خوبی برخوردارند معمولا در هنگام گرفتاری راه اصولی را برای حل مشکلات خود پیدا می‌کنند، اما در افراد با سطح اطلاعات کم، معمولا ممکن است با ایجاد یک مشکل کوچک همسرآزاری صورت گیرد.»

 
«در تحقیقی که بین 100 نفر از زنان آسیب‌دیده انجام شد، 19 درصد زنان شاغل، 22 درصد بیسواد، 35 درصد دارای تحصیلات پایان دبیرستان و بقیه دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. همچنین 56 درصد شغل همسران آنها آزاد، 5/11 درصد بیکار، 19 درصد کارمند و بقیه در مشاغل خدماتی بوده است.»


بدین ترتیب زنان شاغل با 19درصد کمترین میزان زنان آسیب دیده را تشکیل می‏دهند.