با سلام با توجه به استقبال دوستان از مقاله قبل مجددا در مورد بچه ها نوشتم امیدوارم کارساز و مفید باشه زندگی انسان از راه تعامل و ارتباط ممکن میشود و اصلیترین منبع ارتباطی برای آدمی والدین هستند. نقش والدین در رشد و تحول فرزندان در بسیاری از زمینهها مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است. | ||
زندگی انسان از راه تعامل و ارتباط ممکن میشود و اصلیترین منبع ارتباطی برای آدمی والدین هستند. نقش والدین در رشد و تحول فرزندان در بسیاری از زمینهها مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
فنیکل (روانشناس)معتقد است که مادر اولین شیئی است که هر فردی با آن رابطه برقرار میکند. از این رو مادر، اولین پایگاه شکلگیری تصورها و باورهای کودک در مورد پیرامونش است. در این دیدگاه، والدین و کودک هر کدام بخشی از یک سیستم پیچیده و پویا به حساب میآیند و دارای تاثیر متقابل هستند. مادر و کودک با هم رابطه زیستی و روانی دارند. برای مثال غذا خوردن یک کودک شیرخوار را در نظر بگیرید:
اگر فرایند بالا به همین ترتیب پیش برود کودک
دارای این احساس میشود که مادر خشنودکننده و غذا دهنده است و در
غیر این صورت این فرایند میتواند در او احساس دردناک نارضایتی از
مادر ایجاد کند.
. طی مراحل
تحول، بحرانهای گوناگونی برای کودک پیش میآیند که والدین واکنشهای
متفاوتی نسبت به آنها اتخاذ میکنند که تاثیری قطعی بر سلامت روان
شناختی کودک دارد
در میان الگوهای اجتماعی
متعددی که به نوجوانان ارایه شده است اولین الگو والدین هستند.
تاثیرات والدین بر تحول الگوهای اجتماعی نوجوانان از اهمیت بالایی
برخوردار است که پژوهشهای مختلف این نقش محوری را آشکار کردهاند
پژوهشهای وسیعی که در زمینه چگونگی برخورد والدین با کودکانشان و روشهای تربیتی انجام شده است نشان میدهد که روشهای تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت شخصیت افراد در آینده دارد.
اگر والدین بسیار سختگیر و دیکتاتور باشند مانع پیشرفت و توسعه کنجکاوی و خلاقیت کودک میشوند. والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود یا اظهار نظر کند مانع بروز استعدادهای بالقوه کودک میشوند و در نتیجه این کودکان در آینده افرادی روانرنجور و پرخاشگر خواهند شد.
در
بررسی پارکرمشخص شد افرادی که نیازهای دوره کودکی آنها به
گونهای مناسب ارضاء نشده باشد به هنگام وقوع فقدانها احتمال بیشتری
وجود دارد که دچار افسردگی شوند. آلن و لندبر این باورند
که خانوادههایی که در آنها والدین برخورد گرم داشته و پاسخ ده
هستند و همراه کودکان خود در فعالیتهای هوشی و اجتماعی مشارکت
میکنند، فرزندانشان از لحاظ شناختی با کفایت ترند ولی والدین تنبیه
گر و سرد مانع تحول شناختی فرزندان میشوند.
در همین راستا
هیگینز خاطر نشان میکند که:
انتظارات و درک و مفهوم دیگران مخصوصا والدین از کودک عواملی موثر در رشد اطاعت، درونیسازی و تحول اخلاقی آتی کودک محسوب میشوند.
شیوههای تربیتی والدین فرصتی است که در آن شرایط، کودک بتواند در ارزیابی روابط خویش با دیگران تصویری مثبت از خود بیافریند، وقتی انتظارات و توقعات والدین یعنی آرمانهای آنان در مورد فرزندشان با توجه به واقعیت وجودی او باشد کودک تصویری که از خود میآفریند بسیار غنی و سازنده است و همین عامل یکی از دلایل ایجاد اعتماد به نفس در فرزندان است. از طرف دیگر سطح انتظار کودک از خویش و دنیای اطراف آن به شیوه تربیتی خانواده برمیگردد. در خانوادههایی که سعی دارند کودکان خود را در شناسایی واقعیتهای موجود و ارزیابی شرایط و تصورات منطقی از جهان، آزاد بگذارند؛ فرزندان آنها در نوجوانی که هویت یابی را به عنوان یک بحران پیش رو دارند، آن را به خوبی پشت سر میگذارند و تعادل روانی خود را حفظ میکنند (هیگینز و برگ، 1992).
جو حاکم برخانواده و رفتار والدین میتواند در چگونگی احساس فرد از خود و تواناییهایش موثر باشد.
حمایت افراطی والدین باعث میشود که کودک احساس بی کفایتی و عدم مقبولیت کند زیرا فرصت مستقل بودن و احساس مسوولیت از او گرفته میشود
تحقیقات گولمن به نقل از حقیقی و همکاران، حاکی از آن است که بیقراری و آشفتگی پایدار پدر و مادر بر سلامت عاطفی و رشد مهارتهای شناختی کودکان تاثیر منفی دارد. برخی محققان معتقدند در خانوادههایی که پدران در برخورد با مشاجرات و تعارضها از شیوه تربیتی پرخاشگری و خشونت استفاده میکنند؛ بیشتر احتمال بروز افسردگی در فرزندان وجود دارد
اگر والدین میخواهند فرزندانی مستقل، مسوولیتپذیر و دارای اعتماد به نفس داشته باشند باید در ارتباط با آنان گرم، صمیمی و پذیرنده باشند.
برای رفتار مسوولانه کودکان خود پاداش فراهم کنند و به آنان اجازه دهند مستقل باشند و در کارهای مربوط به خودشان شخصا تصمیم بگیرند. به خاطر همین تجارب در زندگی خانوادگی است که کودکان یاد میگیرند بین رفتارشان و تقویتی که میگیرند رابطهای منطقی وجود دارد. به همین ترتیب بین شکستهایی که نصیبشان میشود و رفتارشان رابطه میبینند و به طور کلی مسوولیت رفتار خودشان را میپذیرند. بنابراین میتوان در یک جمعبندی کلی بیان نمود که والدین می توانند از راه توجه، عاطفه، حمایت یا عدم حمایت و الگوهایی که در سطح نقش جنس مذکر و مونث، رفتارهای سخاوتمندانه یا پرخاشگرانهای ارایه میدهند، تحول کودک خود را هدایت کنند
2 - برای درک آنها و احساساتشان وقت صرف کنید.
3 - کودکان کامل نیستند، همان طور که ما پدر و مادرها کامل نیستیم. آنها را آن گونه که هستند، بپذیرید.
4 - اوقاتی را با آنها سپری کنید.
5 - به جای گفتن سخنان منفی، با آنها گفتگوی مثبت داشته باشید.
6 - به آنها افتخار کنید و بگویید که از داشتن آنها خوشحال هستید.
7 - با دوستانشان مهربان باشید.
8 - درباره مسائل خود با آنها صحبت کنید که بدانند به آنها اهمیت می دهید.
9 - آنها را با هم مقایسه نکنید.
10 - به مدرسه آنها سر بزنید و در مراسم مدرسه شرکت کنید.
11 - به چیزهایی که که مورد علاقه آنهاست احترام بگذارید.
12 - در مورد مسائل مختلف نظر آنها را بپرسید.
13 - با آنها بخندید.
14 - کارهایی پیدا کنید که می توانید با هم انجام دهید.
15 - به کارها و تکالیف مدرسه شان علاقه نشان دهید.
16 - بدانید که به چه چیزهایی علاقه دارند و برای رسیدگی به این مسائل وقت صرف کنید.
17 - غذا را با هم بخورید و آنها را در خانه به حساب بیاورید.
18 - به آنها بگویید که برای شما استثنایی و فوق العاده هستند.
19 - برای توضیح مسائل و پاسخ به سؤالاتشان وقت بگذارید.
20 - به آنها بیاموزید که در شرایط گوناگون چگونه رفتار کنند.
21 - از خودتان به خاطر آنها، مراقبت کنید.
22 - به آنها بگویید از این که پدر و مادرشان هستید، خوشحالید.
23 - وقتی آنها را می بینید، لبخند بزنید.
24 - هر روز به آنها بگویید که دوستشان دارید.
سلام ممنون از اطلاعات خوب و مفیدتان! در پناه خدای مهربان شاد و موفق باشید!
عزیزم نه ماه زحمت کشیدی این همه پی و دنبه جمع کنی فکر کردی الکیه تو سه ماه همشو بریزی دور نه دخترم از اون خبرا نیست حداقل برای مایی که قبل از بارداری هم باربی نبودیم و یه نموره اضافی داشتیم اینطور نیست باید صبر کرد و ...
سلام مامانی
حال سورنای عزیز چطوره؟
سلام عزیزم
خوبی؟
از پست های وبلاگت معلومه چقدر واسه اومدن نی نی کوشولوت عجله و ذوق داری
این روزها خیلی روزهای شیرینیه البته من هنوز تجربه نکردم ولی تو این دوران کنار خواهرم بودم و لحظه به لحظه اشو یادمه دیگه آخرها بی طاقت واسه اومدنش ولی همین که نی نی ات اولین قدم ها را برداشت تازه دلت واسه این دوران ویا نوزادیش تنگ می شه!
پست زیبایی بود
خوش به حال سورنا که مامان اهل مطالعه و خوش سلیقه ای مثل تو داره
به خدا می سپارمتون عزیزم
الهی این تکون خوردنای بچه خیلی به مادر انرژی میده چیزی هم که نمونده تا این سورنای گل بدنیا بیاد تازه مونده که بخوای بخوریش صبر کن بزرگ بشه صدات بزنه مامان
آزاده جون من دکترم میگفت مشکلی نداره که بخوای روباز بخوابی منم تا شب آخر روباز خوابیدم
نی نی کی میاد؟
من این جور مطالبتو بعدا میخونم. وقتی نی نی دار شدم.
وبلاگتو تا اون موقع حذف نکنی ها!
حتما عزیزم
نی نی ۲۰ بهمن میاد
یه مثل ترکی میگه:
اوشاق یانی سرچه!!!!!سیخسان اولر،آشسان اوچار!!!!!
ترجمه:کودک مثل گنجشک میمونه،زیاد بهش فشاربیاری میمیره ،زیاد ولش کنی میپره!!!!!
سلام ...من یه مدت نتونستم بیام چقدر وبت باحالتر شده... راستی به نی نی هم سلام من رو برسون.
مرسی از لطفت حتما
اتفاقا؛ بهمین دلیلی که گفتی دکتر من گفت بخاطر همین امکان داره یه کمی از رشد وزنیش جلوگیری کنه وگرنه خطری نداره.
حالا عزیزم تو هم که نمیخوای همیشه روباز بخوابی ولی یه مواقعی واقعا" کمر نیاز داره.
سلام
از مطالبه جالب و مفیدتان ممنون پستاتون واسه امثال من که وقت مطالعه ی در این حوزه را ندارم واقعا عالییه براتون ارزوی موفقیت از خداوند را دارم
موفق باشید
سلام ، واقعا ببخشید که اینقدر دیر میام ، امیدوارم حالتون خوب باشه...
راستی فکر نکنی وبلاگو تخته کردم ! به زودی دوباره شروع می کنم . پس بازم بیا اونورا
این مطالبت هم در آینده می خونم ، حالا که خودمون بچه ایم !
سلام عزیزم
خوبی ؟
امیدورام هم خودت خوب باشی هم سورنا عزیزم
تبریک میگم اسم خیلی نازیه
20 بهمن فکر میکنم زیباترین روز زندگیت باشه
منم منتظر سورنا جونم میمونم
میبوسمت عزیزم مواظب خودت و سورنا عزیز باش
بوس
واقعن این ۲۴ نکته ای که گفتید عالیه اگه کسی به کار بگیره .... مخصوصن نکته ی آخرش ....
موفق باشی مامانی مهربون