از گابریل گارسیا ماکز
در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می
دانند ، و گاهی اوقات هم پدران
در 20 سالگی یاد گرفتم
که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود
در 25 سالگی دانستم که
یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و
پدر را از داشتن یک شب
هشت ساعته ، محروم می کند
در
30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن
در 35 سالگی متوجه شدم
که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه
چیزی است که خود آن را
می سازد
در
40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست
داریم انجام دهیم ؛
بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست
داشته باشیم
در
45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان
اتفاق می افتد و 90
درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند
در 50 سالگی پی بردم که
کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین
دشمن وی است
در 55 سالگی پی بردم که
تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب
در 60 سالگی متوجه شدم
که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار
هرگز نمی توان عشق
ورزید
در 65 سالگی آموختم که
انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از
خوردن آنچه لازم است ،
آنچه را که میل دارد نیز بخورد
در 70 سالگی یاد گرفتم
که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست
؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است
در 75 سالگی دانستم که
انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد و
کمال خود ادامه می دهد
و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت
می شود
در 80 سالگی پی بردم که
دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است
در 85 سالگی دریافتم که
همانا زندگی زیباست
اووووووووووووووووووول
اگه اول نشده باشم خودمو میکشم
شری جون اول شدیییییییییییییییییییییی
مثل همیشه عالییییییییی مفیییییییییییید عالییییییییییییییییییییی.قربون سورنا برم من .فداش بشم که اینهمه دوسششششششششش دارم.فدای اون دندوناش .قربون اون قیافش
مرسییییییییییییییییی
[:S004 خیلی قشنگ بود خیلییییییییییی خوشم اومئ
همه آموخته ها زیباو به موقع هستند ای کاش ما همه ما نیز به موقع دریابیم آنچه را که باید بیابیم
همچین میگی بدو که سکندری خوردم زمین
آخه عینکتو یادت رفته بود
سلام آزاده جان...از مطلبت مشخصه که اهل مطالعه و کتابخوان هستی و این بزرگترین ارزشه.مدام مهرت مدام.ممنونتم.
متشکرم
زیبا بود نتیجه یک عمر تجربیات خودشو اورده
ولی زیبائی زندگی و همین الان باید درک کنیم ۸۵ سال خیلی دیره
بالاخره یک پستی زدی که به درد ما هم خورد
پست شما مخفوظه
سلام .بوووووس ممنون که خبرم کردی عالی بود
عالی بود عزیزم
سلا..
الق و الانصاف متن قشنگی بود
اما ذکر دو نکته فکر کنم لازمه..اینکه کی میره ان همه راهو..تا ۸۵ سالگی قراره زنده باشیم؟
مخصوصا بعد از اجرای طرح یارانه ها فکر کنم خیلی بتونیم خودمونو سر پا نگه داریم ۱۰ سال باشه..پس ۸۵ سال یه نموره خیال پردازیه..
با اون ۲۰سالگی هم کنار تونستم بیام...اگه تو جوونی اشتباهو و خلاف نکنیم پس جوونیمونو کجا بکنیم؟
اما سوای از شوخی متن زیبایی بود.
ما هم آپیم...
سلام
خیلی قشنگ بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام ــــــــــــــــــــــــــ
یعنی این آقا تا قبل از پانزده سالگی هیچی از دنیا نفهمیده آره........
عجیبه.........
ولی خداییش منم چیزی یادم نیست
چه برسه به اون...........
راستش وبلاگم قسمت نظر سنجیش فعال نیست
فعلا نظرت رو در مورد وبلاگم در گوشم بگو ....
تا بعد فعالش کنم...........
ممنون از حضور سبزتون.........
گزارش یکی از خوانندگان: امروز پنجشنبه 14 آبان 1388 ساعت بین 5 تا 6 به بهشت زهرا رفتم . تا بر سر مزار ندا آقا سلطان بروم . به قطعه 257 رفتم هر چقدر دنبال مزار او گشتم پیدا نکردم . تا اینکه متوجه داد و بیدادی شدم . متوجه شدم مادر ندا است . مادر او داد میزد سنگ قبر ندا را کاملا شکستن و نابود کردند و هیچ چیزی در آنجا نبود و روی آن را گل ریخته بودند تا کسی نتواند قبر آن را پیدا کند . به شدت گریه میکرد . مردم همه جمع شده بودند . حدود 30 تا 40 نفر مامور در آنجا بود . به سختی فیلم گرفتم اما من را گرفتن و موبایلم را شکستن .
سلام آزاده جان...باغ باران جشن تولده. زودتر بیا.[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
نمیدونستم اسم پسرت سورناست
خدایی خیلی حالیشه گابریل
سلام
دوست دارم
سلام آزاده جان...ممنونتم.حرف نداری.اینجا هم که گل نیست برات بذارم از بلوگفا میارم بقیه اش را هم نمیدانم چی میشه اگه فونتشو نخواند همون اسمشو ازم بپذیر.[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
واقعا لطف داری
سلام عزیزم
وبلاگ قشنگی داری
اجازه هست لینکتون کنم ؟؟؟
خیلی خوب بود کاش چشم و گوش دیدن و شنیدنش باشه ...
آزاده جون مرسی از اینکه به یادم هستی
ولی باور کن خیلی کم میام نت آخه سرم خیلی شلوغه و از خونه هم اصلا" نمیرسم که بیام.
پسر گلت چطوره؟
هزار ماشالله خیلی نانازه
از طرف من یه ماچ آبدارش کن
زندگی سخت ساده است و پیچیده نیز هم
دوست دارم تا ته تهش لذت ببرم
سلام آزاده عزیز آپت زیبا بود.
من کتاب های مارکز رو دوست دارم یکی دو تاشو خوندم.
ممنون که میای وب ما.
باز هم بیا.آپ کردی خبرمون کن.
سلام آزاده جان
مرسی لینکت کردم