اینم از سورنا که توی حموم ترکی خوابش برد
اینجا اتاقمون توی هتله
سورنا بعد از خوردن بشتنی کاکائویی
عاشق عکسه میگه مامان من میخندم عکس بگیر
سورنا که عاشق آب بازی هست شانسش هتلمون استخر مخصوص بچه ها داشت
اینم سورنا با لباس رافتینگ
سورنا بعد از ارتکاب جرم(یه سنگ بزرگ انداخت توی استخر)
سورنا با کلاه ترکی
ای جااااااان
حموم ترکی ش خیلی ناز بود
منم 3تا عکس گذاشتم
بوس بوس بوس
خاله الهی فداش
خدا نکنههههههههههه
جیگر عکساش قربونش برم یه خصوصی
ازاده جون دوست دارم اگه مایل هستید تو فیس هم شما رو زیارت کنم البته اگه دوست دارید چون به هر حال خیلی فیس شخصی تره میدوستمتون
حتما عزیزم چرا که نه
سلام آزاده جونم
چقدر عکسای قشنگی گذاشتی از این پسر خوشگله؟؟
دورش بگردم ایشاالله هزار ساله باشه.
بابا فیسبوکی مارو هم دریاب
اینجا که نمیبینمت حداقل بیا اونجا زیارتت کنم.
با این اسم میونی منو تو فیسبوک پیدا کنی.
azadeh abtahi البته اگر مایل باشی.
دوستت دارم خودتو سورنا رو هزاااااااااااااار تا...
عکسای خوشگلی بودن چه کلاه نازی بهش خیلی میاد
ای جااااااااااااااااانم
سلام عزیزم من به دلایلی یه وبلاگ دیگه واسه آنیسا درست کردم . به نام کودک من
www.kodakeman1387.persianblog.ir
زود بیا پیشم و به نام کودک من توی لینکت بذارمون
مرسی عزیزم [ماچ]
اون عکس خوابیده تو حمومش خیلی خوردنی بود
salam azade joon
vay engar yekochmooloo dir oomadam
ama beghole ghadimiha mahiro harvaght az ab begiri tazast
pas ba ye donya arezooye ghashng va behtarinha ke yektaye aalam khastaram barat tavalodet ro behet tabrik migam
boooooooooooooosssssssss
toam ba arezooye salamati
pesmari che eshghi karde
in boosam bara pesmare nazemoon
boooooooooooooossssssssssssssss
مرسیییییییییییی و ممنون
ســـــــــــــــــــــــلام
به روزم
با .....
عشق..... !
منتظر حضور همیشگیت
و نظرت هستم
بدرود
[قلب][چشمک][گل]
------- به روزم :
[گل] پس از اعلام بانک مرکزی جهت برداشتن چهار صفر از پول رسمی کشور
تورم به نزیک دو برابر افزایش یافت .
خدای ایران یاور ملت ستمدیده و فقیر ایرانمان باد . [ناراحت]
سایه ات گر قدمـــــی بـــــر لب دریـــا زده بود
موج دریـــــا به تماشـــــای تو در جا زده بود
صبحدم صیـــــت تو پیچید به صحرا چو نسیم
عطر گیســـــوی تــــو بر دامن صحرا زده بود
می چمیــــدی به چمــــن مست چو آهوی خُتَن
ماتـــــش آئینــــه ی دل محـــو تماشا زده بود
نور در نور شــــد از بارقـــه ات دشت و دمن
اهـــــرمـــــن زانـــو مگر پیـش اهورا زده بود
سیـــــب آسیــــب نـزد بـــــر یم حیثیّت خـویش
تاج گـــــل بـــــر شـــــرف آدم و حـوّا زده بود
حاصلی جزعـرق از شرم مگر داشـت به روی
هر کسـی طعـــــنه به ســـودای زلیخا زده بود
کاش بودی که ببیـنی که چــه خون شد دل من
غم علَـــــم بر دل مـــــن در شــب یلدا زده بود
با تـــــو می شد سپـری گر شب من تا به سحر
جِقـّــــــه ام بیـــــرق خـــود را به ثریّا زده بود
عقـــــل در کلّـــــه ی خــود داشت اگر مفتی ما
آستیـــــن را بـــه تـــــولای تـــــو بالا زده بود
نبود...پیدا شد...آشنا شد...دوست شد...مهر شد...گرم شد...عشق شد...یار
شد...تار شد...بد شد...رد شد...سرد شد...غم شد...بغض شد...اشک شد...آه
شد...دور شد...گم شد...
بارو نمیشه انقدر بزرگ شده باشه
انگار همین دیروز بود که تازه به دنیا اومده بود و عکسای نوزادیش رو گذاشته بودی.
خدا نگهش داره
مرسیییییییییییییییییی امیر جان تو خوبی؟کجایی؟