دیباچه

تو همانی که می اندیشی

دیباچه

تو همانی که می اندیشی

معماری متفاوت مغز زنان و مردان

محققان دانشگاه کالیفرنیا، مدرسه پزشکی هاروارد و دانشگاه مک گیل در مونترال در تازه ترین تحقیقاتی که در خصوص تفاوتهای میان مغز زنان و مردان انجام داده اند کشف کردند که مغز زنان از نظر معماری و شکل با مغز مردان متفاوت است.

نتایج این تحقیقات نشان می دهد که "معماری نقاط متقاطر" و "طول موجهای متفاوت" در مغز این دو جنس وجود دارد.

مردان و زنان در مجموع به روشی متفاوت عمل می کنند و هر یک ساختمان مغزی مخصوص به خود دارند به طوری که زنان دارای یک سازمان مغزی هستند که آنها را برای اتخاذ تصمیمات درست و بیشترین تمرکز روی احساسات متخصص می کند در حالی که معماری مغز مردان بیشتر به سوی کار تمایل دارد.

این تحقیقات نظریه های مربوط به تفاوتهای سطح آموزش، ذهنیت و هورمونهای زنان و مردان را مورد بررسی قرار نداده و تنها به بررسی معماری و شکل ساختاری مغز پرداخته است.

تفاوت های زن و مرد

وقتی این مطلب رو خوندم کلی خندیدم گذاشتم شاید شماهم بخندید:

آینده:
یـک زن تــا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است
یک مرد تا زمانیـکـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود
موفقیت:
یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج میکند درآمد داشته باشد
یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند!
ازدواج:
یک زن به امید اینکه شوهرش تغییر کند با او ازدواج میکند، ولی تغییر نمیکند
یک مــرد به این امید با همسرش ازدواج میکند که تغییر نکند، ولی تغییر میکند
روابط:
اول از همه، یک مرد یک رابطه را یک رابطه بحساب نمی آورد. وقتی رابطه ای تمام میشود، زن شروع به گریه نموده و سفره دلش را برای دوستان دخترش میگشاید و نیز شعری با عنوان "همه مردها نادانند" می سراید. سپس به ادامه زندگیش میپردازد
مرد هنگام جدایی اندکی مشکلاتش بیشتر است. 6 ماه پس از جدایی ساعت 3 نیمه شب یک پنجشنبه، تلفن میزند و میگوید:"فقط میخواستم بدونی که زندگیمو از بین بردی، هیچوقت نمی بخشمت، ازت متنفرم، تو یه دیوانه ای، ولی میخوام بدونی باز هم یه فرصتی برامون باقی مونده." نام این کار تماس تلفنی "ازت متنفرم/عاشقتم" است که 99 درصد مردان حداقل یک بار آنرا انجام میدهند. برخی کلاسهای مشاوره ای مخصوص مردان برای رها شدن از این نیاز تشکیل میشود که معمولا تاثیری در بر ندارند
بلوغ:
زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران 17 ساله میتوانند مانند یک انسان بالغ رفتار کنند
اغلب پسران 17 ساله هنوز در عالم کودکانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است که اکثر دوستی های دوران دبیرستان به ندرت سرانجام پیدا میکنند
فیلم کمدی:
فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشسته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند
زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند
دست خط:
مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده میکنند
زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی" ها و "ن" ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است.حتی وقتی می خواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن میکشد!
حمام:
یک مرد حداکثر 6 قلم جنس در حمام خود دارد - مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب صابون و یک حوله
در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند!
خواروبار:
یک زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود
یک مرد آنقدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند! آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب بنظر برسد می خرد
بیرون رفتن:
وقتی مردی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی برای بیرون رفتن حاضر است
وقتی زنی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی 4 ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود
گربه:
زنان عاشق گربه هستند
مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند!
آینه:
مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک میکنند
زنان بامزه اند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میکنند !! آینه، قاشق، پنجره های فروشگاه، برشته کننده ها، سر طاس آقای زلفیان... !
تلفن:
مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند
یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند
آدرس یابی:
وقتی یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد.
مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم،" و "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم"
پذیرش اشتباه:
زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند
آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته 25 قرن پیش از دنیا رفته است!
فرزند:
یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها
یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند
لباس شیک پوشیدن:
یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد
یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند
شستن لباسها:
زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند.
مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند
عروسی:
هنگام یاد کردن از عروسی ها، زنان در مورد "مراسم جشن" صحبت میکنند،
مردان درباره "میهمانی های دوران مجردی"
اسباب بازی:
دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند
مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل،اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد
گل و گیاه:
یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب میدهد
زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است
سبیل:
بعضی از مردان مانند هرکول پوآرو با سیبیل خوش تیپ میشوند
هیچ زنی وجود ندارد که با سبیل زیبا بنظر برسد
اسامی مستعار:
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند
اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد
پرداخت صورتحساب میز:
وقتی صورتحساب را می آورند، با اینکه کلا 15هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام 10 هزار تومان روی میز میگذارند
وقتی دختران صورتحساب را دریافت میکنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون می آورند
پول:
یک مرد 1000 تومان برای یک جنس 2000 تومانی مورد نیازش می پردازد
یک زن 2000 تومان برای یک جنس 1000 تومانی که نیازی به آن ندارد می پردازد
بگو مگوها:
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان میزنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود

زنان شاغل جزو کمترین قشر آسیب پذیر اجتماع می باشند

۵۰ درصد جمعیت ایرانی را زنان تشکیل می‌دهند و درصدی از آنها علاوه بر ایفای نقش مادری در سایر عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی حضور فعال دارند. پس ضرورت دارد که بدانیم ما در این زمینه در بین کشورهای دیگر در چه جایگاهی قرار داریم و برای افزایش سطح سلامت زنان به عنوان یکی از محورهای سلامت و اساس و پایه سلامت خانواده و جامعه چه اقداماتی انجام داده‌ایم؟

 آیا توانسته‌ایم از آمار مرگ و میر آنان هنگام زایمان و پس از زایمان بکاهیم؟ آیا توانسته‌ایم برنامه‌های آموزش مهارت‌های زندگی را بخوبی اجرا کنیم ؟‌ و بسیاری سوالات دیگر یا این که هنوز در ابتدای راه هستیم و باید برای سلامت آنان تلاش کنیم.

دکتر منیره رنجبر نوازی مشاور وزیر بهداشت در امور زنان گفت: نتایج تحقیقات حاکی از آن است که طول عمر زنان نسبت به مردان بیشتر است، اظهار ولیکن کیفیت زندگی زنان به گونه‌ای جدی دچار مشکل است و زنان بیشتر از مردان دچار عوارض حاد در شرایط مزمن و معلولیت‌های طولانی و کوتاه‌مدت می‌شوند. به عقیده وی ‌ چنانچه این مشکلات و مشکلاتی اعم از سوء تغذیه، کار طاقت‌فرسا، زایمان‌های مکرر و دیگر مسائل فرهنگی - اجتماعی موثر در سلامت آنان نادیده گرفته شود سلامتی خانواده آنها در کنار سلامتی خودشان دچار آسیب خواهد شد.

 
وی یادآور شد: طرح بررسی مشکلات روانی و آموزش مهارت‌های زندگی به زنان قربانی خشونت‌های خانگی و‌ تهیه مدل آموزشی در حال اجراست. یکی از مشکلات اساسی زنان همسردار برخورد فیزیکی همسران با آنها است که در بسیاری موارد زنان کتک خورده در اثبات حقانیت خود دچار مشکل می‏شوند .
یکی از مراجعی که باید مورد ضرب و شتم قرار گرفتن زنان کتک‌خورده را بررسی کند و درباره‌ آن نظر دهد، پزشکی قانونی کشور است، خبرنگار ایسنا با یکی از کارشناسان پزشکی قانونی کشور و دادگستری درباره‌ پدیده‌ تاسف‌برانگیز همسرآزاری به گفت‌وگو پرداخته ا ست که وی با بیان این که «بیشتر خشونت‌های ثبت‌شده، از نظر فیزیکی است

 و در سنین 20 الی 32 سال یعنی در سالهای اول زندگی اتفاق می‌افتد»، یادآور می‌شود: «کسانی‌که در ارتباط با ضرب و جرح شکایت می‌کنند ، می‌خواهند همسر خود را متنبه کنند یا برای به دست آوردن مدرک به پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند و تعداد بسیاری کمی نیز تقاضای طلاق دارند.»
دکتر عمویی گفت: «همسرآزاری پدیده‌ای جهان‌شمول است و مسئولان هر مملکتی باید به فکر پیشگیری از وقوع آن باشند. در زمینه‌ پیشگیری باید از طریق ارگان‌های دولتی، سازمان‌های ملی و مدیران مملکت آموزش‌های لازم صورت بگیرد.»

 
وی درباره‌ عوامل ایجاد همسرآزاری، گفت: «شناسایی هرکدام از این عوامل و تاثیر هرکدام از اینها در جهت پیشگیری، ضروری است. این عوامل فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، مهاجرت، ترس، گذشته افراد و چگونگی پرورش، بیسوادی یا کم‌سوادی را شامل می‌شود.»


عمویی، در توضیح عوامل فقر اقتصادی، اظهار داشت: «مضایق مالی و تنگناهای اقتصادی علت مهم همسرآزاری است. در کشور ما برآوردن نیازهای یک خانواده 4 نفره به چیزی حدود 500 هزار تومان نیاز دارد. در حالی‌که مردی که در یک شیفت کار می‌کند با تحصیلات متوسط حدود دیپلم حقوقی در حدود 200 هزار تومان دارد. در نتیجه به مرد برای برآوردن مخارج زندگی فشار بسیاری وارد می‌آید، مثل انجام 2 شیف کاری یا فعالیت‌های جنبی. مرد این فشارها را با خود به منزل می‌آورد و در نهایت ممکن است موجب درگیری شود.»
این کارشناس پزشکی قانونی و دادگستری، ‌بیسوادی یا کم‌سوادی را عامل دیگر همسرآزاری خواند و گفت: «کسانی‌که اطلاعات کافی داشته و از فرهنگ خوبی برخوردارند معمولا در هنگام گرفتاری راه اصولی را برای حل مشکلات خود پیدا می‌کنند، اما در افراد با سطح اطلاعات کم، معمولا ممکن است با ایجاد یک مشکل کوچک همسرآزاری صورت گیرد.»

 
«در تحقیقی که بین 100 نفر از زنان آسیب‌دیده انجام شد، 19 درصد زنان شاغل، 22 درصد بیسواد، 35 درصد دارای تحصیلات پایان دبیرستان و بقیه دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. همچنین 56 درصد شغل همسران آنها آزاد، 5/11 درصد بیکار، 19 درصد کارمند و بقیه در مشاغل خدماتی بوده است.»


بدین ترتیب زنان شاغل با 19درصد کمترین میزان زنان آسیب دیده را تشکیل می‏دهند.
  

 

آیا آزادی زنان براساس ویژگی های فرهنگی نسبی است؟

آیا آزادی زنان براساس ویژگی های فرهنگی نسبی است؟

 

شاید بتوان ادعا کرد که این ایده در برخی موارد مانند ویژگی های جغرافیایی درست باشد. برای مثال در شکل پوشش که به نسبت شرایط اقلیمی و جغرافیایی تغییر می کند می توان این ادعا را مطرح کرد که مفاهیم ارزشی ثابتی وجود ندارند و پوشش های مختلف زنان در مناطق مختلف دنیا تابع شرایط جغرافیایی است. اما آیا می توان همواره در مورد آزادی ها و حقوق زنان به سنت ها و فرهنگ بومی استناد کرد؟ آیا باید از به پرسش کشیدن هر عملی که در حوزه ی فرهنگی خاصی، به عنوان سنت و آیین وجود دارد، لزوما به دلیل آن که عملی فرهنگی است، اجتناب کرد؟ برای نمونه اگر عمل مثله کردن اندام های تناسلی زنان را در نظر بگیریم، که معتقدم به اشتباه از آن به عنوان ختنه کردن زنان یاد می شود، آیا زیر سوال بردن چنین عملی درست است یا خیر؟ واژه ی ختنه کردن در مورد مردان به عمل برداشته شدن قسمتی از اعضای جنسی بیرونی کودک گفته می شود که نه تنها در فعالیت جنسی کارکردی ندارد، بلکه وجود آن مضر شناخته شده است. اما به نظر می رسد که عمل بریدن اعضا تناسلی که در مورد زنان صورت می گیرد اگر با نام ختنه کردن شناخته شود، معنای متفاوتی به خود می گیرد. در واقع تفاوت بسیار بزرگی بین آن دو وجود دارد. در زنان این عمل با بریده شدن قسمت هایی از اعضای تناسلی بیرونی کودک صورت می گیرد که نقش بنیادی در حیات جنسی او دارد. این سنت که در اصل سنتی آفریقایی است با برداشته شدن مناسکی تمام یا قسمتی از اعضای جنسی بیرونی بدن زنان انجام می شود که از سن چهار سالگی به بعد صورت می گیرد. اما این سنت همواره در انحصار آفریقایی ها نبوده است. در میان اعراب، در خاورمیانه و در اقوام کرد نیز این سنت جریان داشته و در برخی از این اقوام هنوز هم وجود دارد. این عمل بسیار خطرناک که به خونریزی های مهلک می انجامد و بهبودی از آن نیز مستلزم زمان بسیار طولانی تری نسبت به زخم های طبیعی است، ممکن است به عفونی شدن زخم و مرگ کودک بینجامد.

 

به طور متوسط دو میلیون کودک دختر هر ساله متحمل عمل مثله کردن اندام های جنسی هستند. زنانی که تحت این عمل جراحی قرار می گیرند، علاوه بر این که از داشتن یک زندگی جنسی طبیعی با همسران خود محروم می شوند و هرگز لذت جنسی نمی برند، دچار مشکلات بسیار دیگری نیز در طول زندگی خود می شوند. این زنان را در هنگام زایمان خطر بسیار بزرگی تهدید می کند زیرا فشار زایمان ممکن است سبب باز شدن زخم های به جا مانده از این عمل جراحی شود و به خونریزی های بسیار خطرناک و مرگ زن باردار بینجامد. آنان در دوران عادت ماهانه خود نیز مانند زنان طبیعی نیستند و دوران بسیار سخت تر و دردناکی را می گذرانند زیرا اعضای بریده شده در تولید هورمون ها و ترشحات اعضای تناسلی زنان نقش مهمی ایفا می کنند. این سنت، در بسیاری از مناطق، سنتی مذهبی تلقی می شود و به صورت قاعده ای مذهبی که در اسلام به انجام آن توصیه شده انجام می شود اما در مناطق دیگری که مسلمان هم هستند، سنتی مذهبی تلقی نمی شود. دسته ی دوم معتقدند که این سنت برای محدود کردن زنان و جلوگیری از انحراف آنان مفید است و رسمی مذهبی نیست و در اثبات ادعای خود این مساله را مطرح می کنند که در قرآن نیز توصیه ای به این عمل وجود ندارد.

 

آیا می توان چنین عملی را که میلیون ها زن را از داشتن زندگی طبیعی محروم کرده است با بهانه ی نسبیت فرهنگی موجه دانست؟ آیا می توان گفت که محققی که این موضوع را به پرسش می کشد، رسالت علمی خود را فراموش کرده است؟

 

با انجام این عمل مثله کردن اندام جنسی زنان، علاوه بر محدودیت های بیولوژیک، محدودیت های اجتماعی نیز به زنان تحمیل می شود. برای مثال در مناطقی که این رسم وجود دارد، در ماه رمضان مردان غذایی را که زنی که تحت سنت قرار نگرفته پخته باشد نمی خورند؛ این زنان نمی توانند برای نماز خواندن به مسجد مراجعه کنند. به علاوه در مناطقی که مثله کردن کلیتوریس سنت است، زنی که تحت این عمل قرار نگرفته باشد هنگام زایمان دچار مشکل می شود؛ چون بسیاری معتقدند که اگر سر نوزاد هنگام تولد با کلیتوریس مثله نشده برخورد کند، کودک با عقب افتادگی جسمی و با سر بزرگ و به اصطلاح پزشکی هیدروسفال به دنیا می آید و از شیر دادن این زن به فرزندش جلوگیری می شود چون اعتقاد بر این است که شیر این زنان سمی می شود.

 

در این جا بار دیگر این پرسش مطرح می شود که آیا باید نسبیت را بی چون و چرا پذیرفت و اگر پاسخ به این پرسش منفی است مرز این نسبیت کجاست و چگونه و بر چه اساسی می توان این مرز را تعیین کرد. آیا می توانیم ادعا کنیم که اندیشه های غربی حقوق و آزادی زنان نباید بر این جوامع تحمیل شود؟ آیا یک اندیشمند می تواند آیین ستی (سوزانده شدن زن بیوه پس از مرگ شوهر در هندوستان)، آیین مثله کردن اندام های جنسی زنان و یا کتک خوردن زنان از همسرانشان که در بسیاری از اقوام هنوز دیده می شود و ... را محکوم کند؟

 

بسیاری معتقدند که رضایت زنان از وضعیت زندگی شان در اقوام ذکر شده ثابت می کند که محققین حق ندارند در زندگی آنان دخالت کنند. این دسته معتقدند حتا آگاهی دهی به مردم جزو وظایف محقق نیست و حتا آگاهی دهی نیز چون به ایجاد تغییرات در روند طبیعی زندگی مردم می انجامد و آن را از مسیر طبیعی خارج می کند، نباید صورت بگیرد. اما دسته ی دیگر معتقدند که علوم اجتماعی، علومی کاربردی هستند و هدف آن ها ارتقا سطح زندگی انسان هاست و آگاهی علمی محقق این مسئولیت را در او ایجاد می کند که نسبت به رویدادهای اطراف خود واکنش نشان دهد. برخی در پاسخ به این دسته از محققان این پرسش را مطرح می کنند که چگونه می توان بر آگاهی محقق صحه گذاشت؟

 

نسبیت فرهنگی در علوم اجتماعی به طور عام و به خصوص در انسان شناسی یکی از مباحث جنجال برانگیز است. زیرا ادعای انسان شناسان مبنی بر این که این علم، علمی کاربردی است و تنها به نظریه سازی ختم نمی شود سبب می شود که انسان شناس در برابر جامعه ای که مطالعه می کند احساس مسئولیت کند. این احساس مسئولیت البته از روش کار در انسان شناسی نیز ناشی می شود. انسان شناس با کاربرد روش های میدانی درانجام تحقیقاتش به نوعی خود را در زندگی افراد جامعه ی مورد مطالعه درگیر می کند. حضور وی در میدان تحقیق و کاربرد روش هایی مانند مشاهده ی مشارکتی و درون نگری همدلانه سبب می شود که محقق با افراد جامعه ی مورد مطالعه اش احساس نزدیکی و همدلی بیشتری کند.